رهبر انقلاب در حرم امام خمینی(ره):انقلابیگری یعنی مسئولان تسلیم زورگویی و دچار انفعال نشوند
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّةالله فی الارضین.
سلام و درود و صلوات الهی بر فرزند شایستهی نبیّ مكرّم و احیاگر دین نبوی، امام بزرگوار ما؛ كه امروز سالگرد رحلت دردناك آن بزرگوار را بزرگ میداریم و در این روز، به یاد آن بزرگوار این جمع علاقهمند و عاشق گرد آمدهاند.
برادران و خواهران عزیز! بحث امروز من عمدتاً چند نكته است در باب امام بزرگوار و در باب انقلاب؛ اگر مجالی در پایان صحبت پیدا شد، یك سخن كوتاهی هم در باب مسائل سیاست داخلی كشور و مسائل سیاست خارجی عرض خواهم كرد.
البتّه در باب امام و دربارهی این مرد بزرگ، در طول این سالها سخنان زیادی را افراد مطّلع بیان كردهاند ولی اوّلاً آنچه در باب امام و انقلاب -كه اینها به هم گره خوردهاند و یاد امام و نام امام از نام انقلاب جدا نیست- گفته شده است، همه¬ی مسائل مربوط به امام و انقلاب نیست؛ ناگفته¬هایی وجود دارد كه باید بمرور در ذهنیّت جامعه قرار بگیرد. ثانیاً آنچه هم در باب انقلاب و در باب امام گفته¬اند و گفته¬ایم و تكرار كرده¬ایم، باید مرور بشود، باید مجدّداً تكرار بشود؛ چون اگر یك حقیقتی بارها تكرار نشود و با جزئیّات و خصوصیّات ذكر نشود، گمان تحریف این حقیقت بمرور وجود دارد. اكثر شما میدانید كه انگیزه¬هایی برای تحریف شخصیّت امام و تحریف انقلاب -كه بزرگ¬ترین هنر امام بزرگوار بود- هست. ما باید تكرار كنیم حقایقی را كه در باب امام و در باب انقلاب گفتهایم، باز هم بگوییم و تكرار كنیم و مجال تحریف را از تحریف¬كنندگان بگیریم. در شرع مقدّس هم همین¬جور است، در حقایق تاریخی هم همین¬جور است؛ بسیاری از معارف دینی را مأمور شده¬ایم كه تكرار كنیم؛ مِنبابِ مثال، تلاوت قرآن را بهطور دائم باید تكرار كنیم كه حقایق قرآنی از ذهنها هرگز محو نشود؛ یا تاریخ را -تاریخ واقعی و درست را- باید تكرار كنیم. اگر ملّت ما عاشورا را این¬جور در طول قرنهای متمادی با اصرار تبیین نمیكردند و بیان نمیكردند، ممكن بود این حادثه¬ی مهم از یادها برود یا بسیار ضعیف¬تر از آنچه واقع شده است منعكس بشود.
عمده¬ی خطاب من در بحثهای امروز و صحبت امروز، به شما جوانهای عزیز است؛ علّت هم این است [اوّلاً] كه جوانها، دوران حماسه-های بزرگ را مشاهده نكردند، ندیدند؛ دوران پیروزی انقلاب را، دوران دفاع مقدّس را، دوران حركات عظیم و مجاهدتهای بزرگ در مقابل تجزیه¬طلبان را جوانها [فقط] شنیدهاند و اینها برای جوانهای ما تاریخ است؛ لذا لازم است برای آنها بیشتر توضیح داده بشود و بیان بشود؛ این اوّلاً. ثانیاً ذهن جوانها آماج تحریف تحریف¬كنندگان است؛ امروز بیشتر روی ذهن جوانهای ما میخواهند كار كنند و نگذارند نسل جوان گسترده¬ی این كشور، با بسیاری از حقایق آشنا بشود. لذا خطاب من امروز به جوانها است.
من عرض میكنم جوانهای عزیز! انقلاب اسلامی كه به¬وسیلهی امام بزرگوار تحقّق پیدا كرد و با دست تدبیر او اراده¬ی الهی محقّق شد، صرفاً یك جابه¬جایی سیاسی نبود كه یك گروهی از رأس قدرت كنار بروند، یك گروه دیگر بیایند سر جای آنها؛ این نبود، بلكه انقلاب یك تحوّل عمیق بود؛ هم تحوّلی بود در سیاست كشور -در عرصهی سیاست تحوّل عمیقی بود- هم تحوّلی بود در متن جامعهی ایرانی. در عرصهی سیاست این تحوّل به این معنا بود كه یك دیكتاتوریِ بستهی ارثیِ وابستهی به دشمنان و دنبالهرو بیگانگان را كه در كشور حاكم بود -یك چنین حكومتی را- تبدیل كرد به یك حكومت مردمپایه كه متّكی به مردم است و مستقل است و سربلند است و دارای هویّت است؛ در عرصهی سیاست، این تحوّل عظیم اتّفاق افتاد. در عرصهی متن جامعه هم، جامعهی ما یك جامعهی بیهویّت شده بود؛ ایرانِ با این سابقهی فرهنگی، با این عظمت، با اینهمه دانشمند، با این فلسفه، با این معارف عظیم بشری در این كشور، تبدیل شده بود به یك جامعهی دنبالهرو غرب و بدون هویّت. هدف انقلاب تغییر این وضعیّت بود كه جامعه را تبدیل كند به یك جامعهی باهویّت، دارای استقلال، دارای اصالت، دارای خلّاقیّت، دارای حرف نو؛ این انقلاب اسلامی، یك چنین تحوّلی بود كه امام بزرگوار به كمك مردم، این انقلاب را به پیروزی رساند.
وقتی امام بزرگوار ما این هدفها را در خلال سخنرانیهای خود و بیانات خود بیان میكرد، درواقع یك هدفهای حدّاكثری را مطرح میكرد؛ به نظر افراد بدبین و وسوسهگر خیلی بعید میآمد كه یك چنین هدفهایی را امام بزرگوار بتواند محقّق كند؛ حتّی [به نظر] سیاسیّون. یكی از سیاسیّون معروف معتبر مورد احترام ما، به خود من میگفت كه آن روزی كه امام مسئلهی از بین رفتن سلطنت در كشور را مطرح كرد، ما گفتیم چرا امام این حرف را میزند؟ اینكه شدنی نیست، اینكه ممكن نیست! یعنی حتّی سیاستمداران پختهی مبارزِ فداكار هم اینجور فكر میكردند. یك هدف حدّاكثری را امام مطرح كرد. شما این هدف حدّاكثری را مقایسه كنید با مثلاً هدف نهضت مشروطیّت؛ هدف نهضت مشروطیّت این بود كه بهوسیلهی مجلس، از اختیارات شاه كاسته شود؛ یا فرض بفرمایید مقایسه كنید با هدف نهضت ملّی شدن صنعت نفت؛ هدف نهضت ملّی عبارت بود از اینكه ما نفت را -كه در اختیار انگلیسیها بود- بگیریم و در اختیار دولت خودمان قرار بدهیم؛ شما مقایسه كنید بین این هدفهای كوچك و حدّاقلّی، با هدف امام كه آن تحوّل عظیم مورد نظرش بود؛ این نهضتهایی كه هدفهای حدّاقلّی داشتند، موفّق نشدند، [امّا] امام با آن هدف حدّاكثریِ با آن عظمت موفّق شد. اینها در اوّل كار، یك پیروزیهای مختصری هم به دست آوردند لكن در ادامه شكست خوردند. امام توانست پیروزی كامل به دست بیاورد و این پیروزی را حفظ كند و ماندگار كند.
این یك سؤالی است كه چطور امام توانست این حركت عظیم را به پیروزی برساند و این پیروزی را حفظ كند؛ سرّش بهحسب موازین ظاهری این است كه البتّه ارادهی الهی بود لكن اسباب ظاهریِ این پیروزی عبارت بود از اینكه امام توانست جامعهی كشور را، همهی آحاد مردم و بخصوص جوانها را وارد صحنه كند. در هر حركتی، در هر كشوری كه آحاد مردم وارد میدان بشوند و در میدان بِایستند و مقاومت كنند، هدف آنها محقّق خواهد شد؛ این بُروبرگرد ندارد؛ خلاف این هم در هیچ برههای از تاریخ اثبات نشده؛ امام این هنر بزرگ را، این كار عظیم را توانست انجام بدهد كه آحاد جامعه و بخصوص جوانها را وارد میدان كند و اینها را در میدان نگه دارد.
از كجا یك چنین تواناییای را امام بزرگوار به دست آورد؟ این، آن نكتهای است كه من بر روی آن میخواهم تكیه كنم و برای امروز من و شما درسآموز است. امام یك جذّابیّتهای شخصی داشت، یك جذّابیّتهایی در شعارهای امام وجود داشت؛ این جذّابیّتها آنقدر قوی بود كه توانست قشرهای مختلف مردم و از جوانها را وارد میدان كند. با اینكه جوان، هم در دوران مبارزات و هم در دههی اوّل پیروزی انقلاب با جاذبهها، با حرفها، با فكرهای مختلفی مواجه بود، افكارِ چپ و افكار وابستهی به اردوگاه سرمایهداری بود، اینها هم حرفهای رنگینی میزدند، اینها هم حرفهای گوناگونی میزدند، علاوه بر این جذّابیّتهای زندگی معمولی هم وجود داشت در مقابل جوانها و جوان میتوانست آنها را انتخاب بكند؛ امّا جوان، امام را انتخاب كرد، راه امام را انتخاب كرد، نهضت را، مبارزه را، انقلاب را انتخاب كرد؛ چرا؟ بهخاطر همین جذّابیّتهایی كه در امام وجود داشت.
برخی از این جذّابیّتها، جذّابیّتهای مربوط به شخص امام بود. امام دارای یك شخصیّت بسیار قوی، بسیار مستحكم، دارای قدرت ایستادگیِ در مقابل سختیها بود. امام دارای صراحت بود، صراحت در بیان. امام دارای صداقت بود، با صداقت حرف میزد؛ همهی مخاطبان امام، صداقت را در گفتهی او احساس میكردند؛ اینها جذّابیّتهای شخصی امام بود. ایمان و توكّل امام به خدای متعال، در رفتار او و در گفتار او -بهطور مساوی- نمایان بود؛ هم رفتار او و هم گفتار او نشانهی ایمان او و توكّل او به خدای بزرگ بود؛ اینها جذّابیّتهای امام بود.
در كنار این جذّابیّتها، بخشی از جذّابیّتها مربوط به اصولی بود كه امام ارائه میكرد. مثلاً ازجملهی چیزهایی كه امام به مردم ارائه میكرد، اسلام بود؛ اسلام ناب، اسلام ناب محمّدی. اسلام ناب یعنی اسلامی كه نه اسیر و پابند تحجّر است، نه اسیر و پابند التقاط(2) است. در دورانی كه هم تحجّر وجود داشت، هم التقاط وجود داشت، امام، اسلام ناب را مطرح كرد؛ این برای جوان مسلمان، جذّاب بود. ازجملهی مبانی اعلامی امام و شعارهای امام، استقلال بود؛ ازجملهی آنها آزادی بود؛ ازجملهی آنها عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی بود؛ اینها مبانی امام بود كه مطرح میكرد؛ اینها همه جذّاب است.
ازجملهی مبانی امام بیرون آمدن از چنبرهی سلطهی آمریكا بود؛ این چیزی بود كه برای جوان ایرانی جذّاب بود. و من به شما عرض بكنم، امروز بیرون آمدن از چنبرهی سلطهی آمریكا برای جوانها [حتّی] در كشورهایی هم كه با آمریكا پیمانهای طولانیِ وابستگی دارند، جذّاب است. یعنی مثلاً در كشوری مثل عربستان سعودی كه در خدمت هدفهای آمریكا است، شما اگر سراغ جوانها بروید -این دانستهشده و تجربهشده است- خواهید دید كه همهی جوانها از وابستگی به آمریكا متنفّرند و علاقهمندِ به جدایی از این سلطهی ظالمانهاند؛ این یكی از خصوصیّات [مبانی امام] بود.
ازجملهی مبانی مطرحشدهی بهوسیلهی امام و شعارهای امام بزرگوار، مسئلهی مردمسالاری بود؛ یعنی اختیار حاكمیّت كشور در دست مردم باشد؛ مردم انتخاب كنند، مردم بخواهند، مردم اراده كنند؛ در همهی عرصههای زندگی. یكی از شعارهای امام مسئلهی خودباوری ملّت بود؛ یعنی اینكه به مردم میگفت و تكرار میكرد كه شما میتوانید، شما قادرید؛ در علم، در صنعت، در كارهای اساسی، در ادارهی كشور، در مدیریّت بخشهای مهمّ كشور، در اقتصاد و غیره، شما قادر هستید خودتان روی پای خودتان بِایستید. اینها جذّابیّتهای شخصیّت امام بود كه توانست جوانها را جذب كند. و جوانها آمدند به نهضت امام بزرگوار پیوستند، انقلاب به پیروزی رسید.
بعد از پیروزی انقلاب كه خب پیروزی انقلاب یك زلزلهی عظیمی در دنیا به وجود آورد؛ درواقع یك تقسیمی در یك بخش عظیمی از دنیا به وجود آمد؛ طرفداران انقلاب و دشمنان انقلاب. دشمنان انقلاب عبارت بودند از قدرتهای بزرگ آن روز یعنی آمریكا و شوروی آن روز یا جریانهای گوناگون قدرت مثل جریان صهیونیستها؛ جریان كمپانیهایی كه در كشورهای غربی، دولتها را میآورند، دولتها را میبرند و تصمیمگیر در مسائل اساسیاند؛ اینها شدند دشمنان انقلاب، یك صف عظیمی از دشمنان انقلاب به وجود آمد؛ اینها احساس خطر كردند؛ امّا در مقابل، بسیاری از ملّتها، ملّتهای مسلمان، حتّی برخی ملّتهای غیر مسلمان كه از قضایای انقلاب مطّلع شدند، شدند علاقهمند، طرفدار و بعضاً طرفدارِ بسیار فعّال انقلاب؛ كه این را ما در كشورهای مختلف مشاهده كردیم، تا امروز هم این ادامه دارد. خب، واكنشها طبعاً شروع شد؛ واكنشها از روز اوّل شروع شد. البتّه اوّل، قدرتها دچار سرگیجه شدند، نتوانستند درست تشخیص بدهند چه دارد اتّفاق میافتد. بعد از اینكه به خود آمدند، خودشان را پیدا كردند، دشمنیها از روز اوّل شروع شد علیه انقلاب و آنچه در طول این 38 سال دشمنی شده، طرّاحی شد؛ البتّه دشمنیهای دیگری هم هست كه هنوز رونمایی نكردهاند و در مجموعههای خودشان مشغول فكر كردن و مشغول سازماندهی كردن -از روز اوّل تا امروز- بودهاند. و خب بهطور خلاصه عرض كنم كه بحمدالله در این دشمنیها شكست خوردهاند. ملّت ایران بر همهی دشمنیهای دشمنانش در این مدّت پیروز شده است، بعد از این هم انشاءالله همین خواهد بود.
یك نكتهای را من اینجا در بینالهلالین عرض بكنم، و آن مربوط به دههی 60 است؛ دههی 60 یعنی دههی اوّل پیروزی انقلاب و دههی حیات بابركت امام بزرگوار. برادران و خواهران عزیز! دههی 60، یك دههی مظلوم است؛ دههی تعیینكنندهی در سرنوشت ایران و ایرانی، دههی فوقالعاده مهم و حسّاس و درعینحال ناشناخته و اخیراً بهوسیلهی برخی از بلندگوها و صاحبان بلندگوها مورد تهاجم؛ دههی 60 را مورد تهاجم قرار میدهند. دههی 60، دههی آزمونهای بزرگ و دههی پیروزیهای بزرگ است.
دههی 60، دههی خشنترین تروریسم در كشور است. در طول چند سال، هزاران نفر از آحاد مردم، از مسئولین، از قشرهای مختلف بهوسیلهی تروریستها به شهادت رسیدند؛ از كاسب معمولی تا جوان دانشجو تا فعّال سیاسی تا شخصیّتهای بزرگی كه در انقلاب تعیینكننده بودند. البتّه من عدد معیّن نمیكنم، [لكن] تا هفده هزار هم گفتهاند؛ هفده هزار انسانِ باشرفِ باشخصیّتِ ارزشمند در این تروریسمِ دههی 60 فدا شدند، كه در میان اینها شخصیّتهایی مثل شهید مطهرّی و شهید بهشتی حضور دارند؛ یعنی این آدمهایی كه امثال اینها در طول زمان، كمتر در یك كشوری به وجود میآید و میتوانند تعیینكنندهی سرنوشت كشورها باشند.
دههی 60، دههی جنگ تحمیلی است. یعنی هشت سال از این دههی اوّل انقلاب و دههی حیات مبارك امام بزرگوار، صرف یك جنگ تحمیلیِ بر ملّت ایران شد؛ شما ببینید چقدر این دشوار است! دههی 60 دههی سختترین تحریمها است؛ همهچیز را تحریم كردند؛ تحریمهای پیدرپی، علیه كشور، علیه مراكز اقتصادی ما، علیه دولت ما؛ و دههی افتخارات بزرگ است. دههی مبارزهی با تجزیهطلبی است؛ از اطراف كشور گروههایی را تحریك كردند، پول دادند، سلاح دادند، برای اینكه اینها را به جان نظام جمهوری اسلامی بیندازند و تجزیهطلبی كنند. دههی 60، دههی یك چنین حوادث بزرگی است كه در كشور اتّفاق افتاد.
و در دههی 60، ملّت ایران و جوانهای ما آنچنان محكم ایستادند كه بر همهی اینها پیروز شدند. این خیلی مسئلهی مهمّی است. من توصیه میكنم به كسانی كه اهل فكرند، اهل تأمّلند و راجع به دههی 60 قضاوت میكنند، جای شهید و جلّاد عوض نشود! در دههی 60، ملّت ایران مظلوم واقع شد؛ تروریستها و منافقین و پشتیبانهای آنها و قدرتهایی كه آنها را به وجود آورده بودند و دائماً در آنها میدمیدند، به ملّت ایران جفا كردند، بدی كردند؛ ملّت ایران در موضع دفاع قرار گرفت، امّا دفاع كرد و پیروز شد و بحمدالله آن توطئههای آنها را خنثی كرد. این [دربارهی] دههی 60. جوانهای ما ایستادند، امام بزرگوار با آن چهرهی نورانی، با آن قلب خداباور، با آن عزم راسخ ایستاد و بر همهی این مشكلات فائق آمد.
امام رحلت كردند؛ بعد از رحلت امام عدّهای امیدوار شدند كه شاید بتوانند راه امام را برگردانند، كه بحمدالله نتوانستند. بعد از رحلت امام سالهایی گذشت، عدّهای در خارج از كشور و عوامل آنها در داخل كشور منتظر نشستند كه شاید انقلاب غفلت كند، انقلاب پیر بشود، ازكارافتاده بشود، تا بتوانند حمله كنند و همان بساط قبل از انقلاب را مجدّداً در كشور بر سر كار بیاورند، [ولی] نتوانستند. علّت این نتوانستنها چیست؟ علّت، همان جاذبههای امام بزرگوار، جاذبههای مبانی و اصول امام بزرگوار است كه در كشور وجود دارد. من این را بعد هم عرض خواهم كرد؛ جسم امام از میان ما رفته است امّا روح امام زنده است؛ روح امام زنده است، راه امام زنده است، نفَس امام در جامعهی ما زنده است. آن جذّابیّتهایی كه در زمان حیات ظاهری، مردم را، جوانها را، دلها را مثل آهنربا به خود جذب میكرد، امروز هم وجود دارد. نام امام گرهگشا است، علاوه بر اینكه اصول امام یك اصول تمامنشدنی و كهنهنشدنی است؛ اینها وجود دارد. بنابراین شعار عدالت اجتماعی و اقتصادی، شعار استقلال، شعار آزادی، شعار مردمسالاری، شعار جدا شدن از چنبره و جاذبهی قدرت آمریكا و قدرتهای جهانی، امروز هم برای مردم ما و جوانهای ما جذّاب است.
ما البتّه در تحقّق بعضی از این شعارها انصافاً عقبیم. ما در مورد عدالت اجتماعی عقبیم، در مورد تحقّق برخی از مبانی و اصول اسلامی عقبماندگی داریم؛ این را انكار نمیكنیم، امّا همّت ما، هدف ما، آرمان ما همین است كه امام بزرگوار معیّن كرد و ما دنبال این آرمانها حركت میكنیم؛ این برای نسل جوان ما جذّاب است؛ نهفقط نسل جوان كشور ما، بلكه برای نسل جوان كشورهای دیگر، بخصوص كشورهای اسلامی، جذّاب است؛ این قدرت بسیجكنندگی انقلاب است؛ من این را میخواهم بگویم. من میخواهم بگویم مسئولان كشور، فعّالان سیاسی كشور، از این قدرت بسیجكنندگی انقلاب غفلت نكنند؛ این نعمت بسیار بزرگی است، این نعمتی است كه در اختیار كشور ما و در اختیار ملّت ما قرار دارد. انقلاب قدرت بسیج دارد؛ میتواند جوانها را، انسانهای باعزم و بااراده را، انسانهای سالم را، بهسوی اهداف والا و بلند هدایت كند و حركت بدهد و پیش ببرد؛ هیچ پیشرانی به عظمت و قدرت انقلاب و شعارهای انقلاب وجود ندارد؛ ما امروز به این احتیاج داریم و تا سالهای متمادی احتیاج خواهیم داشت.
دشمنان ما بیكار نیستند؛ عزیزان من، برادران و خواهران من! دشمنان بیكار نیستند. بله، تا امروز دشمنها نتوانستهاند لطمهی اساسی به ما بزنند؛ ما جلو رفتیم، ما پیشرفت كردیم، ما به كوری چشم دشمن توانستیم كارهای بزرگ انجام بدهیم، امّا دشمن در كمین است؛ شما ببینید وقاحت دشمن تا كجا است. رئیسجمهور آمریكا در یك نظام قبیلهایِ عقبماندهیِ منحطِّ محض میایستد در كنار رئیس قبیله و رقص شمشیر میكند، آنوقت به چهل میلیون رأی ملّت ایران در یك انتخابات آزاد ایراد میگیرد! دشمنانی با این وقاحت و با این حدّ از پردهدری و بیملاحظگی كه میایستند در كنار قاتلینِ شب و روز مردم كوچه و بازار یمن، و اسم از حقوق بشر میآورند؛ دیگر از این وقاحت بالاتر! قریب دوسالونیم است كه شب و روز دارند یمن را بمباران میكنند؛ نه مراكز نظامی یمن را، [بلكه] كوچه را، بازار را، مسجد را، بیمارستان را، خانههای مردم را؛ بیگناهان را میكُشند، زن و كودك و بچّه و بزرگ را به قتل میرسانند؛ آنوقت اینها میروند پهلوی آنها میایستند، با یكدیگر مغازله(3) میكنند و اسم حقوق بشر میآورند و جمهوری اسلامی را بهخاطر حقوق بشر تحریم میكنند! دیگر وقاحت از این بالاتر؟ در مقابل یك چنین دشمنی ما احتیاج به قدرت بسیجكنندگی انقلاب داریم.
انقلاب را بزرگ بدارید، گرامی بدارید، شما كه دلسوز كشور و ملّت هستید ارزشهای انقلاب را بهمعنای واقعی كلمه زنده كنید و احیاء كنید؛ كشور به این احتیاج دارد. اینجور نباشد كه ما بهخاطر اهداف كوتاهمدّت، بهخاطر تحوّلات گوناگون عرصهی سیاستهای روزمرّه و زودگذر، از آن ارزشهای والا فراموش كنیم، انقلاب را فراموش كنیم. امروز ما اگر میخواهیم در میدان علم پیش برویم، در میدان سیاست پیش برویم، در میدان اقتصاد پیش برویم، اگر میخواهیم كارهای بزرگ انجام بدهیم، احتیاج داریم به جرئت و اعتمادبهنفسی كه انقلاب به یك ملّت میدهد و به ما داد. آن جرئت و اعتمادبهنفس را از بین نبرید، آن را تضعیف نكنید. امروز ملّت ایران به آن اعتمادبهنفس نیاز دارند؛ امروز هم جوان ما آماده است برای اینكه در راههای بزرگ، در كارهای بزرگ سینه سپر كند، وارد بشود، وارد میدان بشود؛ من عرض میكنم ما در داخل كشور میلیونها جوان داریم كه اگر تجربهای مثل تجربهی سالهای 60 برای كشور پیش بیاید، قطعاً اینها با كمال قدرت، با كمال عزّت نفس، با كمال دلاوری و عزم وارد میدان میشوند و كشور را حفظ میكنند و نگه میدارند.
میشنوم گاهی اوقات بعضی در مقابل شعارهای انقلاب، عنوان و مفهوم عقلانیّت را مطرح میكنند؛ كأنّه عقلانیّت نقطهی مقابل انقلابیگری است؛ نه، این خطا است؛ عقلانیّت واقعی هم در انقلابیگری است. نگاه انقلابی است كه میتواند حقایق را به ما نشان بدهد. ببینید! كِی بود آنوقتی كه امام، آمریكا را بهعنوان شیطان بزرگ معرّفی كرد و بهعنوان یك موجود یا دولت غیرقابلاعتماد معرّفی كرد؛ این را سالها پیش امام بزرگوار به ملّت ایران -به ماها- یاد داد؛ امروز بعد از گذشت سالها، رؤسای كشورهای اروپایی میگویند آمریكا غیرقابلاعتماد است.
آنچه در آینه جوان بیند
پیر در خشت خام آن بیند
این عقلانیّت است. عقلانیّت این است كه این حرف و مطلبی را كه امروز رؤسای كشورهای اروپایی دارند میگویند و آمریكا را غیرقابلاعتماد میدانند، امام در سی سال قبل یا سی و چند سال قبل گفت. و ما این را خودمان تجربه كردیم و آزمودیم؛ حقیقتاً آمریكاییها غیرقابلاعتمادند؛ در همهی موضوعات، غیرقابلاعتمادند؛ و من انشاءالله در فرصتهای دیگری در این زمینه ممكن است صحبت بكنم. این عقلانیّت است؛ عقلانیّت معنایش این است كه انسان اصالتها را بشناسد؛ عقلانیّت، تكیهی به مردم است؛ عقلانیّت، تكیهی به نیروی داخلی است؛ عقلانیّت، تكیه و توكّل به خدای بزرگ است. عقلانیّت اینها است؛ عقلانیّت در این نیست كه انسان خود را بعد از رها شدن از چنبرهی قدرت آمریكا و استكبار، مجدّداً نزدیك به آنها بكند. اینها عقلانیّت نیست؛ عقلانیّت را امام داشت؛ عقلانیّت را انقلاب به ما میگوید.
من خلاصه كنم: بزرگترین درسی كه امام بزرگوار به ما داد، درس روحیّه و ذهن و عمل انقلابی است؛ این را باید فراموش نكنیم. امام میراث فرهنگی نیست؛ بعضی به امام به چشم میراث فرهنگی نگاه میكنند. امام زنده است؛ امام، امام ما است؛ امام، پیشوای ما است؛ امام، در مقابل ما است. بله، جسم امام نیست، امّا سخن امام و راه امام و فكر امام و نفَس امام زنده است؛ با این چشم به امام نگاه كنید و از او بیاموزید.
بعضی عقلانیّت را در این میدانند و میگویند كه «چالش با قدرتها هزینه دارد» -[البتّه] اشتباه میكنند- بله، چالش هزینه دارد، امّا سازش هم هزینه دارد. شما ملاحظه كنید دولت سعودی برای اینكه با رئیس¬جمهور جدید آمریكا بتواند سازش بكند، مجبور میشود بیش از نیمی از ذخایرِ موجودی مالی خودش را در خدمت هدفها و طبق میل آمریكا هزینه كند. اینها هزینه نیست؟ سازش هم هزینه دارد. چالش اگر عقلائی باشد، چالش اگر منطبق با منطق باشد، اگر با اعتمادبه¬نفس باشد، هزینهاش بمراتب كمتر از هزینهی سازش است. من عرض كردم -انشاءالله بعدها [هم] صحبت خواهم كرد- اینجور نیست كه قدرتهای توطئهگر و قدرتهای متجاوز به یك حدّی قانع باشند؛ ما این را در تعاملات این چند سال اخیر مشاهده كردهایم. یك حدّی را مشخّص میكنند، وقتی شما در آن حد عقبنشینی كردید، تازه یك حرف جدید مطرح میكنند، یك ادّعای جدید و یك مطالبهی جدید مطرح میكنند، شما را باز با همان فشارها مجبور میكنند این مطالبهی جدید را هم بهشان بدهید؛ و این سلسله همینطور ادامه پیدا خواهد كرد؛ این متوقّف نمیشود.
انقلابیگری یعنی مسئولین كشور، هدفشان را راضی كردن قدرتهای مستكبر قرار ندهند؛ مسئولان كشور، هدفشان را راضی كردن مردم، به كار گرفتن نیروهای داخلی، تقویت عناصر فعّال در داخل كشور قرار بدهند؛ این انقلابیگری است. معنای انقلابیگری این است كه كشور و مسئولان، تسلیم هیچ زورگوییای نشوند، دچار انفعال نشوند، دچار ضعف نفْس نشوند؛ نه زورگویی و قلدری را از طرف مقابل قبول كنند، نه فریب او را بخورند -چون قدرتها با وجود اینكه زورگویند و قلدرند و دستشان پُر از اسلحه است، از فریب هم دریغ نمیكنند؛ آنجایی كه ممكن باشد، اهل خدعه و فریب و دُور زدن و این حرفها هم هستند- اینها معنای انقلابیگری است.
عرض من این شد: برادران عزیز، خواهران عزیز، جوانهای عزیز در سراسر كشور و مسئولین محترم كشور! همه بدانید كه ما امروز به روحیّهی انقلابی، به ممشای(4) انقلابی، به شعار انقلابی، به اصول و مبانی انقلاب امام بزرگوارمان نیازمندیم؛ كشور احتیاج به این دارد. انقلابیگری را با عنوان افراطیگری و مانند این حرفها، نفی نكنید؛ انقلابیگری، نیاز امروز كشور است. این همان درسی است كه امام بزرگوار به ما داد و از این درس باید استفاده كنیم. این بحث اوّل و بحث اصلی و عمدهی من.
امّا در مورد مسائل داخلی هم چند جمله عرض كنم. یك مسئلهی بسیار مهم، مسئلهی انتخابات ریاست جمهوری بود كه در [دو] هفتهی قبل انجام گرفت. بنده باید از یكایك آن كسانی كه آمدند و بیش از 41 میلیون رأی را در صندوقها ریختند، از صمیم قلب تشكّر كنم. حقیقتاً كار بزرگی انجام گرفت؛ برای كشور اعتبار شد؛ برای نظام جمهوری اسلامی اعتبار شد؛ برای نظام جمهوری اسلامی نشانهی اعتماد عمومی مردم شد. [اینكه] اكثریّت هفتاد و چند درصدیِ كشور بیایند به نظام جمهوری اسلامی «آری» بگویند، تأیید كنند، به آن اعتماد كنند، خیلی مهم است. حالا بعضیها متأسّفانه بگوییم از روی كجفهمی -یا چه بگوییم، نمیدانم- انكار میكنند؛ میگویند «رأی مردم ربطی به نظام اسلامی و تأیید نظام اسلامی ندارد»! چرا آقاجان؛ حتّی كسانی كه ممكن است در دل از نظام اسلامی گلهمندی هم داشته باشند، امّا وقتی میآید در چهارچوب نظام رأی میدهد، معنایش این است كه این چهارچوب را قبول میكند و به آن اعتماد میكند و آن را كارآمد میداند كه در چهارچوب آن دارد حركت میكند. این قریب 42 میلیون رأی ملّت، هفتاد و چند درصد، رأی به نظام اسلامی و اعتماد به نظام اسلامی بود. حادثهی بسیار مهمّی بود.
خوشبختانه شورای محترم نگهبان صحّت انتخابات را اعلام كردند. البتّه اعلام كردند و به ما هم گزارش رسیده بود كه تخلّفاتی انجام گرفته است؛ این تخلّفات را باید البتّه دنبال بكنند. اگرچه این تخلّفات به نتایج انتخابات هیچگونه اثری نگذاشته است و نمیگذارد امّا بالاخره تخلّف، تخلّف است و مناسب نظام جمهوری اسلامی نیست. این تخلّفات را مسئولین با جدّیّت دنبال كنند، متخلّفین را مشخّص كنند تا اینگونه تخلّفات در انتخاباتهای گوناگون ما -كه انتخاباتهایی این ملّت در پیش دارد- برافتد و دیگر ما اینگونه تخلّفاتی نداشته باشیم. وقتیكه چشممان را ببندیم و از تخلّف صرفِنظر كنیم و اغماض كنیم، تخلّف تكرار میشود. باید جلوی تخلّف گرفته بشود. من از مسئولان كشور هم كه این انتخابات را اجرا كردند، نظارت كردند، تشكّر میكنم.
البتّه در تبلیغات، در مناظرات، حرفهایی زده شد، گاهی بداخلاقیهایی شد، برخی از دستگاههای گوناگون كشور مورد اتّهام قرار گرفتند؛ اینها كارهای خوبی نبود؛ گذشته، گذشته است؛ بایستی اینها ادامه پیدا نكند. همه توجّه داشته باشند: به آنچه در انتخابات انجام گرفت، با چشم اغماض نگاه كنند؛ تكرار نكنند؛ یعنی ملّت -چه آن گروهی كه نامزد آنها رأی آورده است، چه آن گروهی كه نامزد آنها رأی نیاورده است- باید از خودشان ظرفیّت نشان بدهند، از خودشان حلم نشان بدهند -حلم یعنی ظرفیّت، جنبهدار بودن- بیجنبگی نشان ندهند. بعضی هستند كه اگر در یك قضیّهای برنده هم بشوند بیجنبگی نشان میدهند، بیظرفیّتی نشان میدهند، اگر بازنده هم بشوند همینجور؛ نه، بایستی چه در صورتی كه انسان موفّق شد و به آن مقصودی كه داشت رسید، چه در صورتی كه نرسید، از خود ظرفیّت نشان بدهد. خب، خوشبختانه امسال در این انتخابات ظرفیّت نشان دادند، آن كسانی هم كه موفّق نشدند ظرفیّت نشان دادند، بر خلاف سال 88 كه آن مشكلات را برای كشور به وجود آوردند.
یك مسئلهی دیگری كه من اینجا كوتاه عرض میكنم و بعدها انشاءالله با تفصیل بیشتری ممكن است مطرح بكنم، این است كه در مسائل داخلی، دولت محترم، به تولید و اشتغال اهمّیّت ویژه بدهند. بر طبق قانون اساسی، رئیسجمهور از امكانات بسیار گستردهای در كشور برخوردار است؛ خیلی از كارها را میتوانند انجام بدهند؛ از این امكاناتی كه در اختیار دارند استفاده كنند، ظرفیّتهای داخلی را بالفعل كنند، هیچ درنگی در عمل به وعدههایی كه به مردم داده شده است صورت نگیرد. مسئولین را، مسئولان بخشهای مختلف را -حالا در دولت دوازدهم- جوری انتخاب بكنند كه كاركن و فعّال و پایكار و توانا باشند؛ یعنی توانایی آنها بتواند كارها را انشاءالله پیش ببرد. اگر خدای نكرده در بخشهای مختلف -چه اقتصادی و چه غیراقتصادی- یك بخشی از خود ناكارآمدی نشان بدهد، این به حساب ناكارآمدی نظام گذاشته خواهد شد و این بیانصافی است؛ نظام كارآمد است؛ بخشهای مختلف باید بتوانند خودشان را پابهپای نظام پیش ببرند. [مسئولین] برای مقاومسازی كشور در قبال تحریمهای آمریكا، باید كشور را آماده كنند؛ كشور را مقاومسازی كنند. میبینید آمریكاییها با كمال وقاحت هر روزی یك حرف جدیدی [میزنند]، یك ساز جدیدی كوك میكنند؛ باید در مقابل آنچه آنها انجام میدهند، كشور مقاوم باشد و توانایی ایستادگی داشته باشد. این مقاومت اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و همهجانبه را مسئولین در نظر بگیرند.
در مسائل جهانی هم، از كشور باید صدای واحدی شنیده بشود؛ این را همهی مسئولان محترم كشور توجّه كنند؛ در مسائل مهمّ بینالمللی، یك صدای واحد قوی باید از داخل كشور شنیده بشود؛ صداهای گوناگون از مسئولین شنیده نشود. حالا ممكن است فلان نویسنده یا فلان كسی كه در فضای مجازی كار میكند، عقیدهی دیگری داشته باشد، اهمّیّت ندارد؛ مسئولان كشور باید حرف واحدی بزنند، صدای واحدی داشته باشند.
یك جمله هم در مورد مسائل خارجی عرض بكنم. متأسّفانه در ماه مبارك رمضان برادران ما در برخی از كشورها بشدّت دچار مشكلند؛ در یمن، در سوریه، در بحرین، در لیبی، مسلمانها با دهان روزه دچار این مشكلات عظیم هستند. در یمن دولت سعودی شب و روز یمن را بمباران میكند، مردم را زیر فشار قرار میدهد؛ البتّه اشتباه هم میكنند. این را من اینجا بگویم، دولت سعودی بداند اگر ده سال دیگر یا بیست سال دیگر هم این روش را در مقابل مردم یمن پیش بگیرد، بر مردم یمن پیروز نخواهد شد. این یك جنایتی است كه در حقّ مردم بیپناه و بیگناه یك كشوری دارد انجام میگیرد و قطعاً به نتیجه هم نخواهد رسید؛ وزر و وبال خودشان را در دنیا پیش مردم و پیش خدای متعال و پیش كرام¬الكاتبین سنگین میكنند و انتقام الهی را نسبت به خودشان سختتر خواهند كرد.
در بحرین هم همینجور؛ در بحرین هم حضور دولت سعودی یك حضور غیر منطقی است. مسائل بحرین مربوط به مردم بحرین است؛ مردم بحرین بنشینند خودشان با حكومتشان صحبت كنند، به یك نتیجهای برسند. چرا بایستی یك دولت بیگانه، نیروی نظامی به آنجا وارد كند و در كار آنجا دخالت كند و سیاستگذاری كند؟ این كارهای غیر منطقی و غیر عقلائی است كه كشورها و ملّتها را دچار مشكل میكند. اینكه بخواهند ارادهی خود را بر یك ملّتی تحمیل بكنند منطقاً غلط است، عملاً ناكارآمد است و نتیجتاً موجب روسیاهی است و به جایی نخواهد رسید؛ حتّی درصورتی¬كه با این رشوهی چند صد میلیاردی آمریكا را هم با خودشان همراه بكنند، باز هم به نتیجهای نمیرسند.
مسائل سوریه هم همینجور؛ حضور كشورهای بیگانه در سوریه كه برخلاف ارادهی دولت سوریه و ملّت سوریه است، كار خلافی است. [ما] معتقدیم مسائل سوریه هم باید با گفتگو حل بشود؛ معتقدیم كه هم در سوریه، هم در بحرین، هم در یمن، هم در همهجای دنیای اسلام، دشمنان جنگهای نیابتی به راه میاندازند، مردم را با یكدیگر درگیر میكنند. راه حل این است كه بنشینند با هم صحبت كنند، گفتگو كنند، مذاكره كنند، دیگران دخالت نكنند، سلاح از بیرون -به این شكل كه ملاحظه میكنید- به كشورها تزریق نشود. امروز داعش از محلّ ولادت خود یعنی از عراق و سوریه دارد رانده میشود و به سراغ كشورهای دیگر میرود؛ به سراغ افغانستان و پاكستان و حتّی فیلیپین و كشورهای اروپایی و جاهای دیگر. این آتشی است كه خود آنها به دست خودشان افروختهاند و حالا دامن خودشان را این آتش گرفته است.
ملّت ایران به توفیق الهی توانسته است در همهی این قضایا با منطق، با عقلانیّت، با عزم و ارادهی راسخ، كار خود را ادامه بدهد و پیش ببرد؛ بعد از این¬ هم همهی تحوّلات سیاسی كشور به توفیق الهی و به هدایت الهی و به اذن الهی، به سمت آرمانهای این ملّت و پیروزی این ملّت تمام خواهد شد. و من عرض میكنم به توفیق پروردگار، به تجربهی 38 سال گذشته، فردای این ملّت از امروز این ملّت بمراتب انشاءالله بهتر خواهد بود.
پروردگارا! در این عصر ماه رمضان، به این جمع روزهدار و به این شكمهای گرسنه و لبهای تشنه، رحمت و فضل خود را نازل بفرما. پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد ملّت ایران را در همهی میدانهای مهمّ خود پیروز و سربلند بفرما. پروردگارا! امام بزرگوار ما را كه روحش و جانش و نفَسش در میان ما زنده است، روزبهروز زندهتر قرار بده. پروردگارا! شهدای عزیز این ملّت را، جوانان فداكار این ملّت را، مشمول لطف و فضل خود قرار بده. پروردگارا! مسئولان كشور را به خدمت به این ملّت بزرگ موفّق بگردان، قلب مقدّس ولیّعصر (ارواحنا فداه) را از ما راضی و خشنود كن. پروردگارا! دعای آن بزرگوار را شامل حال ملّت ایران و شامل حال این حقیر بفرما؛ چشم ما را به جمال آن بزرگوار روشن كن.