رهبر معظم انقلاب در دیدار خانواده آیتالله مصباح یزدی تاكید كردند: بزرگداشت جناب آقای مصباح یكی از واجبات كارهای حوزه و روحانیّت و همه است و بزرگداشت ایشان به معنای زنده نگه داشتن جهتگیری ایشان و راه ایشان است.
خانواده آیتالله مصباح یزدی به مناسبت دومین سالگرد درگذشت این عالم ربانی با حضرت آیتالله خامنهای دیدار كردند.
متن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید. بعد از مدّتها آقایان را و بعضی از خانمها را زیارت كردیم. بزرگداشت جناب آقای مصباح یكی از واجبات كارهای حوزه و روحانیّت و ماها و همه است و بزرگداشت ایشان به معنای زنده نگه داشتن جهتگیری ایشان و راه ایشان است.
مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) یك خصوصیّات منحصربهفردی داشتند كه من در مجموعهی فضلای برجستهی قم كه از قدیم میشناختیم، و حالا هم بحمدالله بركات بعضیشان ادامه دارد، نگاه میكنم، جامع این خصوصیّات را كسی مثل مرحوم آقای مصباح مشاهده نمیكنم؛ علم فراوان، فكر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزهی تمامنشدنی و بینظیر، خلقیّات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوك و معرفت و توجّه معنوی و مانند اینها؛ مجموع اینها را واقعاً انسان نمیتواند پیدا كند. اینها در آقای مصباح جمع بود.
بالاخره رفتن برای همه هست: اِنَّكَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَّیِّتُون؛(1) اگر چه خسارت است امّا بالاخره چارهای نیست، ناگزیریم؛ علاج این است كه آن راه ادامه پیدا كند؛ آن ابتكار و آن كارهایی كه ایشان كردهاند: همین «طرح ولایت» یكی از ابتكارات ایشان است؛ همین تشكیلات عظیم مركز تحقیقات امام خمینی(2) یكی از همان ابتكارات است؛ كتابهایی كه ایشان نوشتهاند، چه كتابهای علمی، چه آنچه مربوط به اخلاقیّات و معنویّات و [برای] استفادهی عموم و مانند اینها است، یكی از آن كارها است؛ اینها را نباید گذاشت تعطیل بشود. الحمدلله آثار ایشان از همه جهت خوب است؛ آثار صوتی ایشان خیلی آثار خوبی است. سخنرانیهای ایشان را یك مدّتی كه در آن حسینیّه سخنرانی داشتند، در عصرهای ماه رمضان تلویزیون پخش میكرد؛ من مینشستم پای تلویزیون گوش میكردم؛ نمیدانم كِی بود. حالا من عصری مینشستم گوش میكردم؛ عصر ماه رمضان بود. به ایشان گفتم؛ گفتم اینها خیلی برجسته است، واقعاً خیلی خوب است؛ آدم مینشیند گوش میكند، واقعاً استفاده میكند. خب اینها نبایستی متوقّف بشود؛ نباید مسكوت بماند، فراموش بشود. ایشان آثار صوتی دارند، آثار مكتوب دارند، آثار مؤسّسه و بنیانهای مؤسّساتی، مثلِ آنهایی كه اسم آوردیم ــ یا شاید هم غیر آنها كه من خبر ندارم ــ دارند، الحمدلله فرزندان خوبی دارند، آقازادههای خوبی دارند؛ وَ بَثَّ مِنهُما رِجالاً كَثیراً وَ نِساء؛(3) الحمدلله؛ بركات نسلیشان هم بركات خوبی است.
در مورد حفظ آثار، نكتهای كه وجود دارد، این است كه نگذاریم این آثار كهنگی پیدا كند. یعنی آن روزی كه ایشان این مؤسّسهی امام خمینی را راه انداختند، یك كار تازهای بود؛ آیا امروز هم اگر به همان شكلی كه اوّل راه افتاده، اداره بشود، باز هم تازه است؟ این، جای سؤال است؛ این به عهدهی شماها است. آقای رجبی(4) و شما آقایان ببینید چه كار باید كرد كه آن تازگی و طراوت حفظ بشود. آن اوّلی كه ایشان این كار را شروع كردند، خب یك كار خیلی نوِ جدیدی بود، توجّههایی را به خودش جلب كرد؛ حالا هم باید همان جور باشد.
یا مثلاً كتابهای ایشان. خب حالا بعضی از كتابها، كتابهای علمی است، كتاب درسی است، مثلاً فرض كنید فلسفه؛ خب حفظش به این است كه در حوزه در جاهایی كه مقتضی است تدریس بشود؛ امّا برخی از آثار مكتوب ایشان آثاری است كه باید در ذهنها جایگزین بشود؛ بحث علم و فن و مانند اینها نیست؛ فكر است؛ باید در ذهن مخاطب بنشیند. چه جوری میشود نشاند؟ امروز با صِرف اینكه حالا تعداد نسخههایی كه از یك كتاب چاپ میشود، بالا باشد یا پایین باشد، مسئله تمام نمیشود؛ یعنی این جور كتابهای فكری [این جوری حفظ نمیشود]. چرا، بعضی از كتابها هست كه وقتی تعداد و تیراژ بالا برود، این یك موفّقیّت است؛ فرض كنید كتابهایی كه در شرح حال شهدا مینویسند؛ خب هر چه افراد بیشتر بخوانند، بیشتر بهرهمند میشوند. كتابهای فكری این جوری نیست؛ كتابهای فكری لازم است در فكر رسوخ كند؛ و این، صرفاً با نشر كتاب حاصل نمیشود. شما نگاه كنید غربیها در این كارها خوب واردند، خوب بلدند؛ ببینید مثلاً فرض كنید فلان متفكّر، حالا مثلاً هِگل مگر چند كتاب نوشته؟ افكارش را از داخل این كتابها استخراج میكنند و درمیآورند، تخلیص میكنند، خلاصه میكنند، آن فكر را با بیانهای مختلف، با زبانهای مختلف، با شیوههای مختلف پخش میكنند، منتشر میكنند. این كار [در مورد ایشان هم] باید انجام بگیرد.
من البتّه گمان میكنم قبلها به خود مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) یا شاید به بعضی از شاگردهای ایشان راجع به ملّاصدرا این حرف را زدم كه كتاب ملّاصدرا تدریس میشود، امّا لبّ حرفهای ملّاصدرا چیست؟ ملّاصدرا چند مسئلهی اساسی دارد؛ اینها را پیدا كنید، بكشید بیرون، روی اینها بحث بشود، كار بشود، كتاب نوشته بشود، مباحثه بشود؛ این لازم است. در مورد خود آقای مصباح همین جور است و باید این جوری بشود. نگاه كنید، ببینید آن جهتگیری فكری ایشان، آن نقطهی تمركز فكری ایشان چیست، چه در مسائل فلسفی، چه در مسائل اجتماعی، چه در مسائل اعتقادی و فكری، در فضای مجازی و از این قبیل پخش میشود ــ یك تكّه حرف را پخش كنید، این منتشر بشود، در ذهنها بماند، به زبانها بیاید، تكرار بشود؛ و مثل مَثَلِ سائر(5) كه در زبانها تكرار میشود و میمانَد، این فكر بماند، معلوم بشود این، فكر آقای مصباح است؛ تا افراد اسم آقای مصباح را میآورند، هر كسی كه دیده این تكّهها را، این نوشتهها را، ذهنش به یكی از اینها متوجّه بشود، یادش بیاید. مثلاً یكی از راههای پخش فكرِ یك آدمِ متفكّر برجستهی عمیقی مثل آقای مصباح این است.
صوت هم خیلی خوب است. حالا شاید لازم نباشد از اوّل تا آخرِ یك سخنرانی را پخش كنیم ــ آن [كار] شاید یك مقداری تأثیر را هم كم كند ــ امّا بالاخره میتوان از یك صوتِ یك ساعته یا مثلاً سه ربع ساعتهای كه مستمع را كاملاً جذب میكرده، مثلاً یك ربع ساعت مطلب درآورد.
یكی از چیزهایی كه در این جلساتِ داخل حسینیّهی(6) ایشان نظر من را خیلی جلب میكند، این است كه وقتی [فیلم آن را] پخش میكنند، آدم میبیند اوّلاً مستمعین كه متراكم نشستهاند، همه جوانند، یعنی مثلاً یك آدم مسنّ بالای چهل سال شاید در اینها دیده نمیشود؛ همه جوانند. و [ثانیاً] همه همین طور محوند! این خیلی مهم است. من چون خودم سخنرانم، دهها سال [سخنرانی كردهام]، به این نكات توجّه دارم. چه زمانی هست كه سخنران احساس میكند موفّق است؟ این نگاهها و برخوردها و بهاصطلاح آن نمایشهایی كه از رفتار مستمع وجود دارد، نشاندهندهی یك حقیقتی است؛ این را شما در سخنرانیهای ایشان مشاهده میكنید، یعنی این من را خیلی جلب میكند. ایشان چه دارد میگوید كه این جور همهی دلها را، چشمها را مجذوب كرده، مبهوت كرده؟ این تكّههای خاص را پیدا كنید، مكرّر پخش كنید.
خوشبختانه صدا و سیما نسبت به این قضیّه روی خوش نشان داده. حالا گاهی اوقات هست مسئولانِ رسانهها و مانند اینها روی خوش به یك چیزی نشان نمیدهند، [ولی] نسبت به كارهای ایشان الحمدلله صدا و سیما گرایش خوبی دارد و در ساعات مختلف [پخش میكند]. من گاهی عبور میكنم، [وقتی] نگاه میكنم میبینم، یا گاهی نشستهام میبینم كه از ایشان چیزهای زیادی را پخش میكنند؛ حیات آقای مصباح این است، زنده بودن آقای مصباح این است.
خب جسم ایشان رفت، حیف هم بود، خیلی حیف بود، یعنی وجود ایشان واقعاً مایهی بركت بود، آدم از دیدن ایشان استفاده میكرد؛ یكی از این كسانی [بود] كه ما در طول عمر دیدیم از دورهی جوانیشان، نه حالا؛ آن وقت كه ایشان شاید هنوز ازدواج هم نكرده بود ــ من قبل از اینكه بیایم قم، در مشهد با ایشان آشنا شدم؛ گمان میكنم مثلاً سال 36، 37 بود ــ از آن وقت آدم میفهمید ایشان یك مرد متدیّن، اهل دین و اهل تقوا بودند. از جملهی آن كسانی بود كه «مَن یُذَكِّرُكُمُ اللهَ رُؤیَتُه»(7) بود؛ رؤیت ایشان هم آدم را كمك میكرد، پیش میبُرد، به یاد خدا میانداخت. خب هر چه از آن جوانی گذشت، ایشان بهتر هم شد؛ اگرچه هر چه هست، مال همان دورهی جوانی است. شما جوانها قدر این دوره را بدانید؛ آنچه آن آخرِ كار به درد آدم میخورد و گیر آدم میآید و برای آدم میماند، همین [چیزی] است كه حالا شماها كسب كردهاید و دارید كسب میكنید. جوانها قدر جوانیشان را بدانند.
خدا انشاءالله درجاتشان را عالی كند. بله، دو سال از درگذشتشان گذشت؛ دوازدهم دی بود. خداوند انشاءالله درجات ایشان را عالی كند و ایشان را مشمول مغفرت و رحمت خودش قرار بدهد.
والسّلام علیكم و رحمةالله و بركاته