حضرت آیت الله سبحانی گفتند: آیین بهائی از ابتدای شكلگیری، در میان همۀ مسلمانان و نه تنها شیعیان، به عنوان یك انحراف اعتقادی و فرقۀ ضالّه شناخته شد؛ ادعای قائمیتِ سیدعلیمحمد باب باتوجه به احادیث قطعی پذیرفته نبود.
حضرت آیت الله سبحانی گفتند: آیین بهائی از ابتدای شكلگیری، در میان همۀ مسلمانان و نه تنها شیعیان، به عنوان یك انحراف اعتقادی و فرقۀ ضالّه شناخته شد؛ ادعای قائمیتِ سیدعلیمحمد باب باتوجه به احادیث قطعی پذیرفته نبود. اوصاف «مهدی» در احادیث اسلامی به گونهای تبیینشده كه راه هرگونه ادعای دروغین را بسته است.
متن پیام حضرت آیت اللّه سبحانی به نشستی درباره بهائیت به این شرح است:
بسم اللّه الرحمن الرحیم و الحمدللّه رب العالمین و صلی اللّه علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
تاریخ بشر در كنار ظهور ادیان الهی و پیامبران راستین، شاهد پیدایش مذاهب و فرقه های باطل نیز بودهاست و كتابهای ملل و نِحَل مشحون است از سرگذشت جریانهای گمراه كننده به نام دین، بدیهی است شناخت ریشه های این مذاهبِ ناروا برای كسانی كه در جستجوی حقیقت اند سودمند و حتی ضروری است.
كسانی كه با تاریخ فرهنگی و سیاسی دو قرن اخیر ایران اندك آشنایی دارند، از چگونگی شكلگیری فرقهای كه امروزه با عنوان بهائیت فعالیت میكند، باخبرند. زمینههایی اجتماعی و دینی پیدایش این فرقه و رویدادهای سیاسی مرتبط با آن و مداخلات جانبدارانۀ حكومتهای استعماری از سران و گردانندگان آن و نیز مجموعۀ باورها و مدَّعیاتشان، در كتابها و مقالات و رسالههای پرشمار تحقیقی دانشمندان و علمای بصیر، بررسی و نقادی شدهاست.
بنیانگذار بهائیت، میرزاحسینعلی نوری، معروف به بهاءاللّه كه این فرقه نیز نام خود را از همین لقب او گرفتهاست، در شمار نخستین گروندگان به سیدعلیمحمد شیرازی، معروف به باب بود، كسی كه ابتدا خود را باب امام دوازدهم شیعه خواند و سپس مدعی شد همان امام دوازدهم است. او پس از برپاكردن چند جنگ داخلی در ایران، به دستور امیركبیر، صدراعظم حكومت قاجار، دستگیر و زندانی شد. در این میان میرزاحسینعلی همراه با چند تن دیگر، اجتماعی گسترده از بابیان را در منطقه ای به نام بدشت به بهانۀ تلاش برای رهایی باب از زندان فراهم آورد. اما در این اجتماع سخن از نسخ شریعت اسلام به میان آمد و بانویی از پیروان باب به نام قرةالعین «بدون حجاب، با آرایش و زینت» به مجلس وارد شد و حاضران را مخاطب ساخت كه امروز «روزی است كه قیود تقالید سابقه شكسته شد». این اقدام هنجارشكنانه، واكنش مردم روستاهای اطراف را برانگیخت و در نتیجه میرزاحسینعلی در راه بازگشت مورد اعتراض قرار گرفت و به سختی از این غائله نجات یافت. سپس در پی اعدام باب و انتخاب برادر میرزاحسینعلی به جانشینی وی، حوادث به گونهای خاص رقم خورد و ماجرای نقشۀ قتل شاه قاجار پیش آمد. یكی از متهمان این جریان، میرزاحسینعلی نوری بود و همین امر موجب شد كه وی ملزم به ترك كشور شود. در همین رویداد نشانههای دخالت حكومت استعماری روس و حمایت آن دولت از شخص نوری آشكار شد.
دومین حادثۀ تیراندازیِ بابیان به ناصرالدین شاه بار دیگر نقش میرزاحسینعلی نوری در طراحی این سوءقصد را آشكار كرد و به رغم حمایت آشكار سفارت روس، او به همراه پیروان باب، برای همیشه از ایران تبعید شد و در بغداد اقامت گزید و برای چند سال عملاً رهبری جریان بابیه را در دست گرفت.
در همان سالهای اقامت در بغداد بود كه مخفیانه دعوی «مَنْ یُظْهِرُه اللّهی» كرد و خود را «موعودیان» خواند، كه به منازعات و درگیریهایی بین او و برادرش انجامید. او این ادعا را سپس آشكارا او رسماً اعلام كرد و از آن پس به دستور دولت عثمانی، كه بابیان را موجب بروز ناآرامیهایی در شهرها می دیدند، در قلعه ای واقع در عكا استقرار یافت.
میرزاحسینعلی به اعلام «من یظهره اللهی» اكتفا نكرد و با ارسال نامه هایی برای سلاطین و رهبران دینی و سیاسی جهان ادعاهای گوناگون خود را مطرح ساخت كه بارزترین آنها ادعای ربوبیت و الوهیت و نیز آوردن شریعت جدید بود. او در الواحی كه صادر كرد و در منشآتی كه نوشت و در اشعاری كه سرود، بارها دربارۀ خود تعبیراتی چون خدای خدایان، آفریدگار جهان، كسی كه «لم یلد و لم یولد» است، خدای تنهای زندانی، معبود حقیقی، ربّ ما یُریٰ و مالایُری به كار برد. همین ادعا را جانشینانش نیز دربارۀ وی ترویج كردند، و درنتیجه پیروانش به خدایی او باورمند شدند و قبر او قبلۀ آنان شد.
جانشینان نوری كه خود درگیر منازعاتی بودند، سرانجام موفق به تثبیت فرقۀ بهایی شدند و به دلایل مختلف، اشخاصی را در نقاط مختلف دنیا به خود جذب كردند. آنان ابتدا فرقۀ خود را یكی از فرق اسلام میخواندند ولی به تدریج مدعی دین جدید شدند. همچنانكه امروزه نیز تشكیلات بهایی را یك دین معرفی میكنند. در همین زمان بود كه دولت عثمانی فروپاشید و رژیم اشغالگر اسرائیل در فلسطین تأسیس شد و این رهبر بهائیان بود كه رسماً با آنان همكاری و سپس تأسیس حكومت را تأیید و برای آن دعا كرد. از آن پس، تشكیلات بهایی مورد حمایت همان حكومت قرار گرفت.
مذهب بشرساختۀ بهائیت با سفر دومین رهبرشان، عباس افندی معروف، عبدالبها، به اروپا و امریكا تحول دیگری یافت و او تعالیم رسمی دوران جدید را به عنوان تعالیم این دین مطرح ساخت، تعالیمی كه برگرفته از مبانی آن زمانِ تجدد در مغرب زمین بود. در این مجال كوتاه نمیتوان همۀ آنچه را كه به این فرقه مرتبط است بیان كرد. اما باید توجه داشت كه آنچه امروزه به عنوان تعالیم دین بهایی معرفی میشود، گردآوری شدۀ گزیده ها و التقاطاتی است از مكاتب مختلف قدیم و جدید و نیز ادیان گوناگون كه تشكیلاتی به نام بهائیت آن را مدیریت میكند.
آیین بهائی از ابتدای شكلگیری، در میان همۀ مسلمانان و نه تنها شیعیان، به عنوان یك انحراف اعتقادی و فرقۀ ضالّه شناخته شد؛ ادعای قائمیتِ سیدعلیمحمد باب باتوجه به احادیث قطعی پذیرفته نبود. اوصاف «مهدی» در احادیث اسلامی به گونه ای تبیین شده كه راه هرگونه ادعای دروغین را بسته است. ادعای میرزاحسینعلی نوری درآوردن دین جدید نیز تأیید نشد، چرا كه همۀ مسلمانان، خاتمیت پیامبر اكرم صلی اللّه علیه وآله وسلم را مسلم میدانند و هر گروهی كه این اصل را نپذیرد، از نظر مسلمانان، از اسلام جدا شده است و به هیچ روی نباید خود را برآمده از اسلام بداند. ادعای رسالتِ رهبران آیین بهائی نیز ادعایی باطل و غیرقابل اثبات بود و مبلغان بهائی هیچگاه در اثبات این مدعا موفق نبودند و حتی بسیاری از مبلغان آنان، سرانجام مستبصر شدند و از این فرقۀ ضاله به آغوش اسلام بازگشتند. اینجانب، ضمن تقدیر از برگزار كنندگان این نشست علمی، امیدوارم سخنرانان محترم با ارائۀ مقالات عالمانۀ ارزشمند و روشنگرانه توفیق یابند تا حقایق را روشن كنند و ان شاءاللّه موجب استبصار كسانی شوند كه به خطا به این گروه پیوسته اند.
و آخر دعوانا انالحمدللّه ربالعالمین
قم المقدسه ـ جعفرالسبحانی