متن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دستاندركاران كنگره 24 هزار شهید تهران بزرگ كه در تاریخ سهشنبه 4 بهمن 1402 برگزار شده بود، امروز در محل برگزاری همایش در تهران منتشر شد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خوشامد عرض میكنم به همهی برادران و خواهران عزیز. تبریك عرض میكنم ولادت مولای متّقیان (علیه الصّلاة و السّلام) و ولادت حضرت جوادالائمّه (علیه السّلام) را، و تعظیم و تمجید میكنیم در برابر ارواح طیّبهی شهیدان و خانوادههای مكرّم آنها، و همچنین تشكّر میكنیم از دستاندركاران این بزرگداشت و این یادبود بزرگ. بنده این نمایشگاهی را كه اینجا دوستان ترتیب دادند، دیدم؛ كارهایی كه انجام گرفته كارهای خوبی است و آن نكاتی هم كه این برادر عزیزمان دربارهی تهران و دربارهی شهدای تهران و خانوادههای شهدای تهران بیان كردند، مطالب كاملاً درست و متقنی است. بنده هم چند كلمه دربارهی تهران عرض میكنم، یك مطلب هم دربارهی شهیدان.
در مورد تهران، كمتر صحبت شده. دربارهی شهرهای مختلف كشور، به مناسبتهای مختلف، بنده یا دیگران صحبت كردهایم؛ دربارهی تهران، متأسّفانه كم صحبت شده، در حالی كه تهران را باید نماد بسیاری از خصوصیّات ملّت ایران دانست؛ واقعاً اینجور است. از جملهی خصوصیّاتی كه از ملّت ایران در قضایای انقلاب و آنچه مربوط به انقلاب است آشكار شد، شجاعت ملّت ایران، غیرت ملّت ایران، دینداری ملّت ایران، استقلالطلبی ملّت ایران، دشمنستیزی ملّت ایران و غیر اینها است؛ به نظر من، نماد همهی این خصوصیّات تهران است؛ یعنی اگر بخواهیم این خصوصیّات را در یك جمعی به طور مشخّص و با سند مطالعه كنیم، تهران را باید مطالعه كنیم؛ همهی این خصوصیّات در اینجا جمع است.
حالا حوادث مربوط به انقلاب یك فصل مُشبعی(2) است، من هم یك اشارهای عرض خواهم كرد؛ لكن قبل از مسائل انقلاب و پیشامدهای انقلاب، حدّاقل در این 150 سال اخیر ــ قبلش هم همینجور است، لكن حالا من بیشترْ قضایای همین یك قرن و نیم اخیر را عرض میكنم ــ وقتی مرور میكنیم این قضایا را، برجستگی مردم تهران را بروشنی میبینیم. مثلاً فرض بفرمایید قرارداد رویتر كه مرحوم حاج ملّا علی كنی تهرانی، جلودار مردم، جلوی این قرارداد خائنانه را گرفتند. یا قضیّهی تنباكو و قرارداد خائنانهی رژی ــ آن هم یك قرارداد خائنانهای بود ــ كه در تهران، مرحوم میرزا محمّدحسن آشتیانی، ملّای بزرگ و درجهی یك تهران، به پیروی از میرزای شیرازی و [فتوای] تحریم ایشان، غوغایی راه انداختند؛ كاری كردند كه داخل خانوادهی شاه، كلفَتها و نوكرها قلیانها را شكستند، تحت تأثیر فتوای [میرزای شیرازی]؛ یعنی حضور مردم تهران پشت سر علما اینجوری بود. یا بعد از آنها، مسئلهی مشروطیّت؛ در قضیّهی مشروطیّت، نقش مردم تهران غالباً گفته نمیشود؛ [تنها] همان قضیّهی پلوی سفارت و مانند اینها گفته میشود، در حالی كه اینها مسائل بعدی بود؛ اصل مسئله، مطالبهی عدالتخانه بود كه مردم تهران در این مسجدجامع و جاهای دیگر جمع شدند، اجتماعات كردند و دنبال عدالتخانه بودند كه زحمت هم كشیدند، مشقّت هم كشیدند، كتك هم خوردند، لكن بعد بالاخره منتهی شد به مسئلهی مشروطیّت. بعد هم آنجایی كه مشروطیّت داشت دچار انحراف میشد ــ كه شد ــ قیام مرحوم شیخ فضلالله و مردم و رفتن در [حرم] حضرت عبدالعظیم و تحصّن در آنجا و مانند اینها، همه كار مردم تهران بود. تا قرارداد ننگین وثوقالدّوله، تا نهضت ملّی نفت در [سال] 1330 و تا پانزدهم خرداد و بعد از پانزدهم خرداد تا امروز، هر جا شما قضایای مهمّی و مبارزات اساسیای را در تاریخ ایران در این 150 سال تا امروز مشاهده میكنید، نمادش مردم تهرانند. یك جاهایی فقط تهران وارد شده است، یك جاهایی دیگران هم وارد شدند، [ولی] تهران پیشرو بوده است، پیشگام بوده است. اینها خیلی مهم است؛ شناسنامهی یك شهر را اینجوری باید تنظیم كرد؛ كارنامهی یك شهر را اینجور باید فهمید و دید.
اغلب این قضایایی كه عرض كردیم، مربوط به قبل از انقلاب اسلامی است. در قضایای انقلاب اسلامی، البتّه شهرهای مختلف نقشآفرینیهای مهمّی كردند ــ مثل قم، مثل تبریز، مثل اصفهان، مثل مشهد ــ لكن اوّلاً در همهی این قضایا تهران جزو پیشگامان بود، بعد هم در آن نقطهی تعیینكننده، یعنی سال 57 كه نهضت تبدیل شد به انقلاب، اینجا دیگر هرچه بود تهران بود و الهامبخش همهی كشور مردم تهران بودند. در سال 57، شما نماز عید [فطر] قیطریه را در نظر بگیرید كه با تدبیر مرحوم شهید بهشتی و مانند او، آن نماز عید راه افتاد ــ و شهید مفتّح امام جماعت این نماز بود ــ كه انعكاسش در كشور انعكاس عظیمی بود؛ یعنی ما مشهد بودیم، قضایای تهران منعكس میشد و هر قضیّهای كه منعكس میشد، یك غوغایی در مناطق گوناگون دیگر به وجود میآورد؛ پیشقدمی تهران اینجوری بود. نماز عید فطر قیطریه، حماسهی هفدهم شهریور در میدان شهدا، راهپیمایی تاسوعا، راهپیمایی عاشورا؛ این راهپیماییها در جاهای دیگر هم انجام گرفت، امّا این را از تهران هدایت میكردند؛ از تهران با خود ما در مشهد تماس گرفتند و گفتند كه تاسوعا راهپیمایی است، عاشورا راهپیمایی است، آنوقت ما آنجا در مشهد آن سازماندهی را ترتیب دادیم؛ [لذا] تهران پیشگام بود.
در همهی این قضایا، در همان 150 سال كه گفتم و همچنین در قضایای سال 57، جلوی جمعیّت هم علمای دین بودند؛ از امثال حاج ملّا علی كنی كه اسم آوردم و مرحوم میرزا محمّدحسن آشتیانی و آشیخ فضلالله نوری و مانند اینها، تا شهید بهشتی و شهید باهنر و شهید مفتّح و شهید مطهّری؛ علما جلو بودند و انبوه اقشار مختلف مردم ــ از همه جور ــ پشت سرشان در حال حركت. حتّی دانشگاه تهران؛ دانشگاه تهران محلّ تحصّن علما شد. ما رفتیم نشستیم بحث كردیم كه كجا تحصّن بكنیم، چند جای مختلف گفته شد، یك نفر گفت دانشگاه تهران؛ همه تصدیق كردند، بلند شدیم آمدیم چند روز در دانشگاه تهران تحصّن كردیم، تا وقت آمدن امام (رضوان الله علیه)؛ یعنی دانشگاه در خدمت همین حركت قرار گرفت، باز با مركزیّت علما و پیشگامی علمای دینی.
نكتهی مهم در اینجا این است كه این كارها در تهران انجام گرفته، امّا تهران كجا است؟ تهران چیست؟ تهران همان شهری است كه بیشترین تلاش برای تغییر هویّت ملّی و اسلامی در آن انجام گرفته. در دورهی پهلویها ــ البتّه قبل از پهلویها هم بود كه من بعداً اشاره میكنم ــ سعی شد كه تهران یك نسخهبدلی از شهرهای اروپایی بشود، البتّه منهای پیشرفتها؛ از لحاظ رهاشدگی و لااُبالیگری جنسی بگیرید، تا افزایش روزبهروز فروشگاههای مشروبات الكلی، تا وضع پوشش و آرایش زن و مرد، تا كابارهها و كافههای آنچنانی، تا مراكز جمعیّتی فاسد و مفسدی مثل كاخ جوانان آن روز؛ اصلاً تهران مركز یك چنین فعّالیّتهایی از سوی دستگاهها بود. دستگاهها این كار را با جدّیّت هدایت میكردند و دنبال میكردند كه این كار انجام بگیرد و تهران را با این چیزها متمایز كنند؛ این تلاشی بود كه در تهران انجام میگرفت و در هیچ شهر دیگری انجام نمیگرفت. حالا مثلاً در جشن هنر شیراز، یك كارهایی انجام گرفت، امّا یك مقطعی بود؛ در تهران، مستمرّاً این كارها انجام میگرفت، امّا آنچه آنها میخواستند نشد. آنها میخواستند هویّت دینی را، هویّت اسلامی را، هویّت مذهبی را، هویّت ملّی را از تهران بگیرند و [آن را] تبدیل كنند به یك چنین نسخهی معیوب یا رونوشت غلطی از شهرهای اروپایی، امّا آنچه آنها میخواستند نشد.
چطور نشد؟ بله، مظاهر غلط غربی در یك جاهایی در تهران رواج پیدا كرد ــ ما از نزدیك دیده بودیم، وضع تهران را میدانستیم ــ امّا متقابلاً كارهایی كه در جهت فكر اسلامی و معنوی و مذهبی در تهران انجام گرفت، در هیچ شهری از شهرهای كشور انجام نگرفت؛ جریانِ فعّالِ مذهبیِ روشنبین و روشنفكر و دارای حرف نو، در تهران بیش از همهجای كشور رواج پیدا كرد و پیشرفت پیدا كرد: مساجدِ آباد، روحانیّتِ مبارز و روشنفكر، مجالس دینیِ پُرجمعیّت ــ البتّه «پُرجمعیّت» نسبت به آن روزها، نه نسبت به امروز كه جمعیّت دهها برابر بیشتر از آن وقتها در مجالس اجتماع میكنند؛ امّا نسبت به آن روزها، مجالس تهران جزو پُرجمعیّتترین مجالس بود؛ هم مجالس عزاداریاش، هم مجالس گوناگون مذهبیاش ــ گفتارهای مذهبیِ تحوّلآفرین در بخشهای مختلف تهران؛ اسلام سیاسیای كه در سخنرانیها و در منابر گوناگون در تهران، در مساجد مختلف یا در هیئتهای مذهبی مختلف ترویج میشد؛ نمودارهای مذهبیای كه برای جوانها جذّاب بود؛ در هیئتهایی كه در خانهها تشكیل میشد ــ این [مطلبی] كه عرض میكنم، اطّلاعات نزدیك من است كه به چشم خودم دیدم ــ در هیئتهای مذهبیِ خانهبهخانه، جوان دانشگاهی شركت میكرد؛ از كلاسش میزد برای اینكه بتواند در این هیئت شركت بكند. یك چنین وضعیّتی در تهران وجود داشت كه این، درست نقطهی مقابل آن وضعیّتی بود كه دستگاه منحرف پهلویها میخواستند در ایران و بخصوص در تهران كه پایتخت بود، به وجود بیاورند.
لذا سال 57، تهران الهامبخشِ دیگرِ شهرها شد؛ هم در راهپیماییها، هم در تولید شعارها. این شعارهای هماهنگی كه میدیدید در همهجای كشور پخش میشود، از تهران الهام داده میشد. این تكبیر روی پشت بام را تهرانیها ابتكار كردند و به جاهای دیگر خبر دادند. بنده خودم در مشهد نشسته بودم، شب یكی از دوستان تهرانی كه جزو مبارزین بود ــ خدا رحمتش كند ــ تلفن كرد گفت «بشنو»؛ تلفن را گرفت به سمت صدا، من دیدم صدای «الله اكبر» میآید؛ گفت [شما هم] «الله اكبر» بگویید، بنده هم با بچّههایمان ــ كوچك بودند ــ رفتیم بالای پشت بام و شروع كردیم «الله اكبر» گفتن. این چیزها از تهران منتشر میشد در همهی اطراف كشور. بعد از شروع نهضت هم تا پیروزی انقلاب همینجور بود؛ از مسائل پانزدهم خرداد، هفدهم شهریور، فتنهی منافقین در سیام خرداد سال 60، نمازجمعههای تكاندهندهی تهران، تا حركتهای بسیجی، آن جمعیّت صدهزارنفری ورزشگاه آزادی در سال 65 و اجتماعات گوناگون تا امروز، مردم تهران انصافاً سنگ تمام گذاشتهاند. بنابراین، یادبود شهدای تهران باید همراه باشد با تدوین شناسنامهی انقلابی تهران، مثل دیگر شهرها؛ یعنی این شناسنامهی انقلابی تهران باید برای جوانها روشن بشود. اغلب شماها كه اینجا هستید این حوادث را ندیدهاید، ماها هم در تدوین این حوادث كمكاری داشتیم، خیلیها از آنچه اتّفاق افتاده خبر هم ندارند. اینها بایستی تبیین بشود. در كنار یادبود بلندقامتان شهید ــ كه چهرههای اینها مثل نور میدرخشد و روشن میكند زندگی را و دلها را ــ باید یاد تلاشها و فعّالیّتهای عموم مردم هم تبیین بشود و بیان بشود. حالا این در مورد تهران.
یك كلمه در مورد شهیدان عرض بكنیم. دربارهی شهیدان، سخنان پُرمغز و گهربار زیادی از ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام)، بعد هم از بزرگان، بزرگان انقلاب، امام بزرگوار و دیگران گفته شده؛ دربارهی شهیدان خیلی صحبت شده، [امّا] در رأس همه، فرمایش قرآن كریم و پروردگار متعال دربارهی شهدا است كه قابل مقایسهی با هیچ بیان دیگری نیست. اینكه میفرماید «اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون»، «اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ» [یعنی] خدا معامله میكند؛ این چیزِ خیلی مهمّی است. بنده كجا، خدا كجا! آنوقت، خدا معامله میكند! جان ما را با بزرگترین هدیهای كه میتواند به یك انسان داده بشود، یعنی بهشت ــ بهشت رضای الهی ــ عوض میكند. بعد هم اینجور تصریح میكند كه «یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَه»، بروند در راه خدا مبارزه كنند، بجنگند، «فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون». مخصوص دوران اسلام هم نیست: وَعدًا عَلَیهِ حَقًّا فی التَّوراةِ وَ الاِنجیلِ وَ القُرآن؛(3) در تورات هم همینجور است، در انجیل هم همینجور است. این آیهای كه این قاری عزیزمان تلاوت كردند ــ وَ كَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیّونَ كَثیر(4) ــ [نشان میدهد كه] این قضیّه مال همهی انبیا است. یا آن آیهی شریفهی «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»؛(5) اینها بیانات دربارهی شهدا است و دربارهی فضیلت شهادت، بیانی بالاتر از اینها وجود ندارد؛ انسان چه بگوید؟
من فقط یك نكته را عرض میكنم و آن، اینكه شهدا همه رتبهی عالیای دارند، منتها رتبهی شهدا یكسان نیست؛ مثلاً شهدای كربلا از همهی شهدا بالاترند؛ دربارهی بعضی از شهدا، در كلمات ائمّه (علیهم السّلام) نقل شده كه اینها در روز قیامت، از روی دوشِ دیگرِ شهدا عبور میكنند میروند بهشت؛ دربارهی بعضی از شهدا گفته شده است كه اینها هر یكیشان اجر دو شهید دارد، [اجرش] مضاعف است. پس شهدا یكجور نیستند؛ ارزش شهید، با تفاوت هدفها، با تفاوت نحوهی شهادتها، تفاوت پیدا میكند. من میخواهم عرض بكنم انواع شهدایی كه در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ مجموع شهدا؛ چه آن شهدایی كه در حوادث انقلاب شهید شدند، چه آن شهدایی كه در دفاع مقدّس شهید شدند، چه آن شهدایی كه در فتنهها شهید شدند، چه آن شهدایی كه در باب امنیّت یا سلامت شهید شدند، چه شهدایی كه در دفاع از حرم شهید شدند ــ اینها جزو برترینها هستند، جزو شهدای برترِ نزد خداوند متعال محسوب میشوند؛ چرا؟ برای خاطر اینكه اینها از یك جریانی دفاع كردند و در یك حادثهای به شهادت رسیدند كه این حادثه در رأس بسیاری از حوادث دوران اسلام و دوران همهی ادیان است؛ و آن چیست؟ آن، حادثهی نجات كشور اسلامی و نجات دنیای اسلام از وابستگی و اضمحلال و ذوب شدن در فرهنگ كفر و فرهنگ استكبار است كه این اتّفاق در انقلاب اسلامی رخ داد. انقلاب اسلامی، در درجهی اوّل، ایران را از حل شدن و ذوب شدن و هضم شدن در فرهنگ كفر و استكبار ــ كه همان فرهنگ غربی است ــ خارج كرد و نجات داد، بعد هم تأثیراتش در دنیای اسلام را شما دارید مشاهده میكنید. ما البتّه به هیچكس دستورالعمل ندادهایم، [بلكه] تأثیر انقلاب این است. بنده بارها گفتهام(6) انقلاب مثل هوای بهاری است، مثل هوای خوش است، نمیشود جلویش را گرفت؛ در هوای لطیف بهاری، هوای خوش و بوی گل از داخل بوستان بیرون میآید و در جاهای دیگر پخش میشود، جلویش را نمیشود گرفت. لازم هم نیست كه كسی بخواهد آن هوا را صادر كند، [بلكه] به طور طبیعی صادر میشود. امروز شما دارید نشانههایش را در دنیای اسلام مشاهده میكنید.
هضم شدن و حل شدن در فرهنگ كفر و استكبار، قبل از پهلویها شروع شد، از دوران قاجار شروع شد، شروعكننده هم همین وابستگان دربار و پادشاهان و شاهزادههای فاسد و مفتخور و تنبل و بیكاره و فاسدالاخلاق بودند؛ اینها فرهنگ غربی را گرفتند و با نفوذی كه در جامعه داشتند ــ یعنی نفوذ مالی و قدرتی و پولی و مانند اینها ــ بتدریج [آن را] در بین مردم رایج كردند. نوبت به پهلویها كه رسید، به اوج رساندند این فساد را، این بیماری مسری را، برای اینكه بتوانند كشور را به معنای واقعی كلمه به قدرتهای غربی وابسته و آویزان بكنند. انگلیسها از مدّتها قبل وارد ایران شده بودند، زمینهچینی كرده بودند، كارهایی انجام میدادند، بعد دیدند نمیشود. حالا كسانی كه با تاریخ آشنا هستند، میدانند من چه میگویم. قرارداد وثوقالدّوله فروش ایران بود؛ مرحوم مدرّس قرص و محكم ایستاد و نگذاشت، دیدند نمیشود، قرارداد را باطل كردند؛ یا قرارداد تنباكو یك جور دیگر، و امثال اینها. دیدند اینجوری نمیشود، باید مستقیم وارد بشوند؛ مستقیم وارد شدند و رضاخان را كه یك روزی جزو قزّاقهای محافظ سفارت انگلیس بوده ــ او را از آنجا میشناختند ــ برداشتند آوردند بزرگش كردند، بلندش كردند، به او قدرت دادند، اطرافش یك تعدادی روشنفكر وابسته را نشاندند و كاشتند و این وضعی را كه در دورهی رضاخان پیش آمد ــ ضدّیّت با دین، ضدّیّت با اسلام، ضدّیّت با استقلال، ضدّیّت با حجاب، ضدّیّت با مجالس عزاداری، ضدّیّت با روحانیّت ــ راه انداختند. در دورهی رضاخان یك جور، در دورهی بعد از رضاخان هم یك جور دیگر؛ حركت این بود.
واقعاً خدا به ملّت ایران رحم كرد كه این انقلاب رخ داد؛ وَالّا با آن وضعی كه اینها داشتند پیش میرفتند، وضع كشور ما خیلیخیلی بدتر از همهی كشورهای وابستهای كه ما میشناسیم میشد. انقلاب آمد جلوی این را گرفت؛ انقلاب اسلامی، با یك اقدام قاطع، جلوی این حركت به سمت سقوط مطلق را گرفت و كشور را نجات داد. مبارزهای كه با(7) انقلاب انجام گرفت مبارزهی هویّتی بود، مبارزهی موجودیّتی بود؛ هویّت ملّت ایران، موجودیّت ملّت ایران، تاریخ ملّت ایران داشت نابود میشد و جلویش گرفته شد. اینهایی كه در این راه كشته شدند، در این راه كشته شدهاند؛ آنهایی كه در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ به هر نوع شهادتی ــ در این راه شهید شدهاند، اینجور به شهادت رسیدهاند؛ این چیز كوچكی نیست.
بنابراین، شهدای ما جزو برترینها هستند. 24 هزار شهید در تهران! البتّه سالها پیش برای [شهدای] استان تهران هم بزرگداشتی گرفته شد، 36 هزار شهید مال استان تهران است و شهدای دیگر جاهای كشور. چه شهدای جنگ تحمیلی، چه دفاع از حرم و چه بقیّهی شهدایی كه اسم بردیم، همه جزو برترین شهدا هستند. خون این شهیدان توانست ثبات این انقلاب را تضمین كند. من بارها گفتهام كه شهیدان، امروز هم ما را در این راه نگه داشتهاند. یك مقدار كه سست شدیم، نام یك شهید، حركت یك شهید، قیام یك شهید، شهادت یك شهید دوباره ما را سرپا كرد، سرحال كرد. وقتی شهید سلیمانی شهید میشود، ملّت را تجدید قوا میكند، انقلاب را دوباره زنده میكند. بنابراین، كاری كه شما كردید ــ بزرگداشت شهدا ــ كار بزرگی است، كار مهمّی است و این بزرگداشتها باید بتواند راهی را كه شهدا رفتهاند هموار كند و تداوم این راه را برای جوانهای ما، برای نسلهای نوبهنویی كه در میدان حاضر میشوند، تضمین كند.
یك جمله در مورد مسئلهی بسیار مهمّ غزّه عرض بكنم. مسئولان كشورهای اسلامی گاهی اجتماع میكنند حرفی میزنند، گاهی مصاحبهای میكنند یك چیزی میگویند، [امّا] كاری كه باید بكنند انجام نمیگیرد. اعلان میكنند كه باید آتشبس انجام بگیرد؛ خب آتشبس دست شما كه نیست، آتشبس دست آن خبیث است، دست آن دشمن است، و نمیكند. شما مینشینید چیزی را تصویب میكنید كه در اختیار شما نیست. چیزهایی هست كه در اختیار شما است، آنها را تصویب نمیكنید؛ آن چیست؟ قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی؛ این در اختیار شما است. شما میتوانید كمك نكنید، پشتیبانی نكنید، ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع كنید؛ این كارها را میتوانید بكنید. این، آن دشمن را تضعیف خواهد كرد، او را از میدان خارج خواهد كرد؛ این كار دست شما است؛ این را تصویب كنید. متعرّضِ این نمیشوند، یك چیزی را تصویب میكنند كه در اختیارشان نیست!
ولی در عین حال، با همهی اینها، همانطور كه خدای متعال فرموده: اِنَّ اللَهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنون؛(8) خدا با مردمِ مؤمن است؛ هر جا خدا باشد، پیروزی هست. البتّه سختیها وجود دارد. خدای متعال دربارهی پیغمبر هم میگوید اگر ما تو را زنده نگه داریم یا از دارِ دنیا ببریم، عاقبتِ دشمنانت این خواهد شد؛ شرطش زنده ماندن من و شما نیست، امّا پیروزی قطعی است. انشاءالله خدای متعال این پیروزی را به همهی امّت اسلامی، در آیندهی نه چندان دوری، نشان خواهد داد و دلها را خرسند خواهد كرد و ملّت فلسطین را و مردم مظلوم غزّه را هم در رأس همهی اینها انشاءالله خرسند و خوشحال خواهد كرد. امیدواریم خداوند متعال این دعا را مستجاب كند و ما را در این ماه مبارك رجب، ماه دعا، ماه استغفار، هرچه بیشتر آمادهی برای تجلّی انوار الهی در دلهایمان قرار بدهد.
والسّلام علیكم و رحمة الله و بركاته