بیانات در سخنرانی تلویزیونی در سالروز قیام 19 دی

رهبر انقلاب: بازگشت آمریكا به برجام بدون رفع تحریم‌ها به ضرر ماست/ ایجاد بی ثباتی در جایی با داعش، یك وقت با فتنه 88/ورود واكسن آمریكایی و انگلیسی ممنوع است

1399/10/19
|
18:25

بیانات در سخنرانی تلویزیونی در سالروز قیام 19 دی

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة ‌الله فی الارضین.

سلام عرض میكنم به مردم عزیز قم و به حوزه‌ی علمیّه‌ی عظیم‌الشّأن؛ وضع دیدار سالیانه‌ی امسالِ ما متأسّفانه به این شكل است و من از مشاهده‌ی چهره‌های منوّر برادران عزیز قمی محرومم، ولی خب این هم یكی از اَشكال زندگی است، از فراز و نشیب‌ها است؛ زندگی از این كوچه پس‌كوچه‌ها زیاد دارد، مسیر زندگی را باید طی كرد، ان‌شاءالله خواهد گذشت؛ این هم مثل همه‌ی حوادث تلخ و شیرین دیگر گذرا است و ان‌شاءالله به توفیق الهی مسیر زندگی در جادّه‌ی آسفالته قرار خواهد گرفت.

حمد الهی و سپاسگزاری از مردم عزیز ایران و عراق بابت حركات خودجوش سالگرد شهید سلیمانی و شهید ابومهدی
بحث امروزِ من چند كلمه در باب‌ حادثه‌ی مهم و حماسه‌ی مهمّ نوزدهم دی است، و چند كلمه هم در باب برخی از مسائل روزی كه در افكار عمومی مطرح است؛ ولی قبل از آنكه موضوع اصلی را شروع كنم، لازم میدانم حمد الهی را به جا بیاورم و از مردم عزیز كشورمان سپاسگزاری كنم به خاطر حركت عظیم حماسه‌گونه‌ای كه در سالگرد شهید عزیزمان سلیمانی،(1) در كشور به وجود آوردند. شهید سلیمانی و شهید ابومهدی در حركات خودجوش مردم در سرتاسر كشور بحمدالله تجسّم عینی پیدا كردند و با این حركت عظیم مردمی، روح تازه‌ای به كالبد كشور و ملّت دمیده شد كه با هیچ بخشنامه‌ای، با هیچ دستوری امكان نداشت چنین حركتی به وجود بیاید؛ این حركت، ناشی از عواطف مردم، دلهای مردم، بصیرت مردم و انگیزه‌های درست مردم بود؛ همچنین تجمّع بزرگ و شگفت‌انگیزی كه در بغداد و در بعضی از شهرهای دیگر عراق برای تكریم و بزرگداشت شهید ابومهدی، فرمانده‌ی برجسته‌ی عراقی و شهید سلیمانی -مهمان عزیز مردم عراق-تشكیل شد. از همه‌ی براداران و خواهرانی كه در اینجا و در عراق در این مراسم شركت كردند، صمیمانه تشكّر میكنم.

لازم میدانم نام شهدای همراه شهید سلیمانی را هم بیاورم؛ چون عظمت شهید سلیمانی موجب شد كه نام اینها كمتر آورده بشود و كمتر مطرح بشود: شهید پورجعفری،(2) شهید مظفّری‌نیا،(3) شهید طارمی،(4) شهید زمانی‌نیا(5) كه همه‌ی اینها جزو شهدای عالی‌قدر هستند؛ و همچنین همراهان شهید ابومهدی عراقی كه نام آنها را البتّه من در ذهن ندارم.

همچنین لازم میدانم گرامی بدارم یاد شهدای جان‌باخته‌ی در تشییع كرمان و همچنین در حادثه‌ی بسیار تلخ و ناگوار هواپیما در تهران(6) كه حقیقتاً حادثه‌ی تلخی بود، حادثه‌ی ناگواری بود، مسئولین كشور را هم داغدار كرد. و امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال آن شهدا را -چه شهدای كرمان را، چه شهدای تهران را- مشمول لطف و رحمت خودش قرار بدهد و به خانواده‌های آنها صبر و تسلّا و آرامش دل عنایت كند، بفضله و منّه. البتّه مسئولین هم وظایفی دارند كه به آنها تذكّر داده شده.

همچنین لازم میدانم به مناسبت چهلمین روز شهادت شهید فخری‌زاده (رضوان الله تعالی علیه) یاد ایشان را هم گرامی بدارم؛ شهید عالی‌قدری بود، شخصیّت بزرگی بود. ما دو چهره‌ی بزرگ علمی را در این اواخر از دست دادیم: یكی شهید فخری‌زاده بود، یكی جناب آقای آیت‌الله مصباح(8) بود؛ هر دوی اینها چهره‌های علمی برجسته‌ای بودند، هر كدام در منطقه‌ی خودشان و كار خودشان، و از هر دو هم میراثهای ارزشمندی در دستگاهی كه تحت نظرشان بود باقی مانده كه بایستی با قوّت ان‌شاءالله و به بهترین وجهی ادامه پیدا كند.

دو مطلب درباره‌ی قیام نوزدهم دی:
امّا درباره‌ی نوزدهم دی؛ دو مطلب را در باب نوزدهم دی عرض میكنم: یكی اینكه لازم است ما از یاد نوزدهم دی و حادثه‌ی نوزدهم دی حراست كنیم و نگهبانی كنیم، یكی هم این است كه باید از محتوا و مضمون حماسه‌ی نوزدهم دی حراست و نگهبانی كنیم؛ یعنی هم حراست و نگهبانی از خود حادثه به معنای زنده نگه داشتن آن بر ما لازم و واجب است، هم حراست و نگهبانی از مضمون و محتوای این حماسه‌ی بزرگ؛ حالا علّت آن را عرض میكنم.

1) حراست از یاد حادثه‌ی نوزدهم دی به عنوان یكی از نقاط اوج حیات ملّت ایران
امّا اینكه از خود آن حماسه بایستی حراست كنیم و نگهبانی كنیم، چون این یكی از نقطه‌های اوج حیات ملّت ایران بود. ملّتها نقاط اوج و نقاط حضیض دارند؛ نقاط اوج را بایستی زنده نگه داشت. نقاط اوج، آنهایی هستند كه زنده بودن و پای كار بودن و با اراده و عزم بودن یك ملّت را و بصیرت یك ملّت را در این مواقع حسّاس نشان میدهند؛ نوزدهم دی این جوری بود. نقطه‌ی اوج را باید زنده نگه داشت، چون هم به آیندگان روحیه میدهد، هم مایه‌ی افتخار و عزّت ملّی است. این نقطه‌های اوج در تاریخ ثبت میشود و راه آینده را برای آیندگان روشن میكند. بنابر‌این، خود این حادثه را نباید گذاشت كهنه بشود و همین طور كه تا امروز بحمدالله این حادثه زنده و پُرنشاط باقی مانده، همچنان باقی بماند.

2) نگهبانی از محتوای حادثه‌ی نوزدهم دی و جلوگیری از تفسیر غلط
و امّا نگهبانی از محتوای این حادثه. خب هر حادثه‌ای یك مضمونی دارد، یك محتوایی دارد، یك معنایی دارد؛ مضمون این حادثه چه بود؟ ما بایستی این مضمون را درست بشناسیم و از آن حراست كنیم؛ چرا حراست كنیم؟ به خاطر اینكه راویان خائن و تحلیلگران مغرض سعی میكنند محتوای حوادث بزرگ را به سود خودشان و به سود قدرتهای غاصب دنیا تغییر بدهند. این كار از قدیم هم وجود داشته كه راوی مغرضِ یك حادثه‌ای كه اتّفاق افتاده، آن را جوری تعریف میكند كه عكس مقصودِ از آن حماسه به ذهن مخاطب تبادر كند.

امروز هم كه با گسترش وسایل ارتباط‌جمعی و این امكانات فراوان و وسیعی كه هست، این امكان در اختیار قدرتهای مغرض و دستهای خائن وجود دارد كه حوادث را تغییر بدهند، محتوای حوادث را عوض كنند و غلط تفسیر كنند و افكار عمومی را منحرف كنند؛ بخصوص افكار نسلهای بعدی و كسانی را كه در آن حادثه حضور نداشتند و آن را از نزدیك ندیدند یا در زمان نزدیك نشنیدند و دورند از حادثه، عوض كنند. امروز یكی از كارهای مهمّ دستگاه‌های جاسوسی همین است كه می‌نشینند حوادث دنیا را رصد میكنند و بعد نه خودشان مستقیم بلكه به زبان دیگران، از قلم دیگران، با مقاله و تحلیل اشخاص معتبر و معروف، با وسایلی كه خودشان دارند -با پول، با تهدید، با تطمیع- آنچه را كه در تفسیر یك حادثه مورد نظر خودشان است، منعكس میكنند.

من اخیراً یك كتابی را مطالعه كردم كه یك آمریكایی این كتاب را نوشته؛ در واقع جمع كرده این كتاب را، چون افراد گوناگونی در نگارش این كتاب دست دارند. این كتاب درباره‌ی تسلّط سازمان جاسوسی سیا(9) بر مطبوعات و مجلّات عمده‌ی دنیا است؛ اصلاً این كتاب درباره‌ی این است. شرح میدهد كه چگونه سازمان سیا در مقالات، در تحلیل‌ها، در نوشته‌ها و در گفته‌های نویسندگان معروف و بعضاً مجلّات معتبر دخالت كردند و تفسیر خودشان را به جای تفسیر واقعی به افكار عمومی القا كردند و آنها را كنترل كردند؛ نه فقط در مطبوعات آمریكا بلكه در سایر كشورها، در اروپا؛ یك مجلّه‌ی معروف فرانسوی را اسم می‌آورد و میگوید در آنجا این كارها را كردند، این‌ جور گفتند، این‌ جور نوشتند؛ یعنی این كار الان در دنیا رایج است و وجود دارد. در واقع سازمان سیا با این كار تحلیل انحرافی خود و تفسیر غلط خود از مسائل و حوادث را به افكار عمومی منتقل میكند و افكار عمومی را گمراه میكند و این خطری است كه همیشه وجود دارد.

حادثه‌ی نوزدهم دی، مقدّمه‌ای برای قیام عمومی مردم كشور
خب در مورد نوزدهم دی ما [باید] مراقب باشیم كه چنین اتّفاقی نیفتد؛ حالا البتّه به‌ اجمال من عرض میكنم كه مضمون و محتوا و معنای حركت نوزدهم دی در قم كه مردم و حوزه‌ی علمیّه مشتركاً آن حركت عظیم را انجام دادند چه بود. اگر قضیّه‌ی قم در همان شهر قم تمام میشد و به قم منحصر میماند، ممكن بود آدم این را حمل كند بر یك حركت عاطفی و ناشی از هیجانات مثلاً مذهبی و زودگذر كه بگویند: «مردم نترسی بودند، در یك حادثه‌ای قیام كردند و بعد هم سركوب شد و تمام شد»؛ ممكن است این جور بگویند لكن حادثه‌ی قم این جور نبود. حادثه‌ی قم در قم تمام نشد، به قم منحصر نماند؛ از قم سرایت كرد به تبریز، به یزد، به كرمان، به شیراز، به مشهد، به تهران و تدریجاً به یك قیام عمومی منتهی شد. شروع از قم بود، شروع‌كننده قمی‌ها بودند، امّا حادثه در قم خاتمه نیافت؛ این حادثه در ظرف تقریباً پنج شش ماه تبدیل شد به یك قیام عمومی سراسری در همه‌ی شهرها و تدریجاً در روستاها؛ همه قیام كردند؛ این چه حادثه‌ای است؟ بعد هم بر اساس این قیام، یك انقلاب عظیم مردمی و كم‌نظیر در تاریخ -شاید از جهاتی بی‌نظیر- به وقوع پیوست.

معنای حادثه‌ی نوزدهم دی: خشم و اعتراض مردم به رژیم دیكتاتور، وابسته، فاسد، ضدّدین، اشرافی و طبقاتی
خب با این نگاه دیگر نمیشود حادثه‌ی قم را آن طور ساده‌نگری كرد و تفسیر كرد به یك هیجان؛ نه، این حادثه یك معنای دیگری دارد، یك عمقی دارد، معنای عمیق‌تری پیدا میكند. خب معنای حادثه‌ی نوزدهم دی چیست؟ عبارت است از خشم و شدّت اعتراض مردم به رژیم دیكتاتور، وابسته، فاسد، ضدّدین، اشرافی و طبقاتی. نارضایی‌های مردم و خشمهای مردم در طول زمان متراكم شده بود و یك پشتوانه‌ی فكری هم از درسهای امام، سخنرانی‌های امام، بیانیّه‌های امام كه از قم و از نجف منتشرمیشد پیدا كرده بود؛ این حركت عظیم، این خشم عمومی مردم، متّكی به آن پشتوانه‌ی فكری‌ای كه امام دائماً و پی‌درپی القا میكرد و به وسیله‌ی جوانهای مبارز و بخصوص به وسیله‌ی طلّاب در سراسر كشور منعكس میشد، توانست این قیام عظیم را به وجود بیاورد.

دو نكته‌ی مهمّ حادثه‌ی نوزدهم دی: جنبه‌ی دینی و جنبه‌ی ضدّ آمریكایی قیام مردم
دو نكته‌ی مهم در اینجا باید مورد توجّه قرار بگیرد و تعیین‌كننده است. یك نكته اینكه رهبر این حركت عمومی یك مرجع تقلید بود؛ یك روحانی بزرگ، یك شخصیّت برجسته‌ی مبلّغ و مروّج مبانی معرفتی دینی. این رهبر بزرگ از روز اوّلِ مبارزه هم مردم را به دین دعوت میكرد؛ از اوّل مبارزه، از سال 41، دعوت امام متّكی به مبانی دینی بود و اگر اعتراض میكرد، اگر پیشنهاد میكرد، همه متّكی بود به مبانی دینی. پس حركت مردم اساساً یك حركت دینی بود، به خاطر اینكه با رهبری امام بود، با تعلیم و هدایت و راهنمایی امام بود و امام یك مرجع تقلید بود، یك روحانی برجسته بود و كار امام از اوّل متّكی به مبانی دینی بود؛ این یك نكته كه نكته‌ی بسیار مهمّی است.

نكته‌ی دوّم این است كه تقریباً یك هفته قبل از قیام مردم قم، رئیس‌جمهور آمریكا -كه آن وقت كارتر بود- در تهران، حمایت و پشتیبانی صد درصد خودش را از رژیم پهلوی و محمّدرضا ابراز كرد؛ یك نطقی برایش تنظیم كرده بودند كه در مهمانی آن نطق را بخواند، آن نطق را گذاشت داخل جیبش و خودش شروع كرد حرف زدن -بعدها مفسّرینش و همراهانش این را افشا كردند- و تعریف و تمجید و حمایت صد درصد از محمّدرضا و از رژیم پهلوی. بنابراین این حركت قم، یك حركت ضدّ آمریكایی بود، یك حركت ضدّ استكباری بود؛ حركتی بود ضدّ آن قدرتهای خبیثی كه به خاطر منافع خودشان از رژیم دیكتاتور و ضدّدین و فاسدِ پهلوی حمایت میكردند. حالا در واقع این قیام، هم جنبه‌ی دینی داشت، هم جنبه‌ی ضدّ آمریكایی داشت.

قیام نوزدهم دی، اوّلین ضربه‌ی تبر ابراهیمی بر پیكر بت بزرگ آمریكا
در واقع قیام نوزدهم دی را میتوان اوّلین ضربه‌ی تبر ابراهیمی بر پیكر بت بزرگ به حساب آورد. این اوّلین [ضربه‌ی] تبری بود كه به وسیله‌ی مردم قم به بت بزرگ آمریكا زده شد. بعد از آن هم ادامه پیدا كرد و شما امروز وضع آمریكا را مشاهده میكنید؛ وضع و حال بت بزرگ را امروز شما می‌بینید كه این دموكراسی‌شان است؛ این افتضاح انتخاباتی‌شان است؛ این حقوق بشرشان است، حقوق بشری كه هر چند ساعت یك بار، یا حدّاقل چند روز یك بار، یك سیاه پوست را بدون دلیل، بدون جرم در خیابان میكُشند، و كشنده و قاتل هم تعقیب نمیشود؛ این ارزشهایشان است كه همین طور میگویند ارزشهای آمریكایی، ارزشهای آمریكایی، و امروز این ارزشها مایه‌ی مسخره‌ی همه‌ی دنیا شده، حتّی دوستانشان آنها را مسخره میكنند؛ این هم اقتصاد فلجشان است؛ اقتصاد آمریكا به معنای واقعی فلج است، دَه‌ها میلیون بیكار و گرسنه و بی‌خانمان [وجود دارد]؛ این وضع امروزِ آمریكا است. این البتّه چیز مهمّی است لكن عجیب‌تر از این، این است كه یك عدّه‌ای هنوز قبله‌شان آمریكا است، هنوز امید و آرزویشان به آمریكا است؛ آمریكایی كه در یك چنین وضعی است.

خب گفتیم قیام عمومی مردم ضدّ آمریكایی بود؛ علّت هم فقط این نبود كه حالا رئیس‌جمهور آمریكا آمده و صد درصد [حمایت كرده]؛ این در واقع یك سر باز كردن آن ناراحتی‌ها و خشمهای درونی ملّت بود، وَالّا 25 سال بود كه آمریكا در ایران انواع فشار را بر مردم وارد میكرد و به وسیله‌ی رژیم مستبد و فاسد پهلوی، در واقع ایران را پایگاه اصلی خودش قرار داده بود و نتیجه‌اش هم برای كشور ما پیشرفت نبود؛ بلكه بعكس، نتیجه‌ی حضور آمریكا در كشور ما فقر اقتصادی بود، فقر علمی بود، فساد و بی‌ بند و باری فرهنگی بود؛ یك چنین وضعی را اینها به وجود آوردند. حالا یك عدّه‌ای خیال میكنند كه اگر با آمریكا تعامل كردیم و اگر آشتی كردیم و رفیق شدیم، اوضاع كشور بهشت برین خواهد شد؛ نه، به قبل از انقلاب نگاه كنید ببینید چه جوری است. به كشورهایی كه الان با آمریكا قربان صدقه‌ی هم میروند نگاه كنید ببینید وضعشان چه جوری است؛ آن وضع اقتصادی‌شان، آن وضع علمی‌شان. در همین منطقه‌ی خودمان [هم هستند] كه من دیگر اسم نمی‌آورم، خودتان میدانید.

البتّه بعد از آن حادثه‌ی انقلاب بزرگ ما هم، آمریكا دست برنداشت. دنبال استمرار همان سلطه‌ی جهنّمی بر كشور ما است؛ نه فقط بر كشور ما، [بلكه] بر ایران و بر كلّ منطقه. اینكه بعضی میپرسند كه خب، فرق آمریكا و فلان كشور اروپایی چیست؟ فرق در همین است. آمریكا چون سالها اینجا منتفع بوده و استفاده كرده و جا خوش كرده بود، خودش را هم یك قدرت برتر میداند، دائم در صدد بازگشت به همان وضعیّت گذشته است؛ این، آن چیزی است كه ملّت ایران را هشیار میكند و مراقب میكند. البتّه برخی از دولتهای خائن منطقه هم به او كمك میكنند.

منافع آمریكا در گرو بی‌ثباتی و آشوب در منطقه
این را هم عرض بكنم: آمریكا نفع خودش را، منافع خودش را، در شرایط كنونی در بی‌ثباتی این منطقه میبیند، مگر آن وقتی كه به طور كامل خودش را مسلّط بر منطقه بكند؛ تا قبل از آن، نفع آمریكا در بی‌ثباتی منطقه است؛ این را خودشان میگویند، این را خودشان بصراحت ابراز میكنند. یك كارشناس معروف یك اندیشكده‌ی معروف آمریكایی -اندیشكده‌ی‌ اینترپرایز(10)- كه اگر اسم بیاورم، خیلی‌ها كه دستشان در كار سیاست است او را می‌شناسند، صریحاً این حرف را زد؛ گفت ما خواهان ثبات در ایران و عراق و سوریه و لبنان نیستیم. فقط هم ایران نیست؛ [میگوید] در ایران و عراق و سوریه و لبنان، ما مایل به ثبات و خواهان ثبات نیستیم. مسئله‌ی ‌اصلی، لزوم یا عدم لزوم بی‌ثباتی در این كشورها نیست -یعنی مسلّم است كه باید بی‌ثباتی در این كشورها به وجود بیاید- بلكه چگونگی ایجاد بی‌ثباتی مورد نظر است؛ بی‌ثباتی را چه جوری ایجاد كنند. حالا یك وقت در یك جا با داعش، یك وقت [هم] با فتنه‌ی 88 و امثال اینها، و كارهایی كه شما می‌بینید در منطقه دارند انجام میدهند. دنبال بی‌ثباتی منطقه‌اند، آن وقت یك یاوه‌گوی آمریكایی درمی‌آید میگوید ایران موجب بی‌ثباتی در منطقه است! نه، ما موجب ثباتیم، ما در مقابل بی‌ثبات‌سازی آمریكا ایستاده‌ایم. در سال 88 آمریكا میخواست ایران را بی‌ثبات بكند؛ همان بلائی كه در سال 99 سر خودشان آمد. همان كاری كه در واشنگتن انجام گرفت در این چند وقت، بخصوص پریروز(11) كه آدمهایی رفتند در كنگره اعضای كنگره را از داخل دالانهای مخفی فراری دادند و [بیرون] بردند، این كار را میخواستند در ایران بكنند؛ اینجا میخواستند ایجاد آشوب بكنند، میخواستند جنگ داخلی راه بیندازند، خداوند متعال موفّقشان نكرد. آنها سال 88 در فكر [آشوب در] اینجا بودند، حالا در سال 99 خدای متعال به سر خودشان آورد.

ایجاد تمدّن نوین اسلامی؛ هدف نهایی ما
ما البتّه وقتی مسیر حركت كشور را و انقلاب را از نوزدهم دی تا امروز نگاه میكینم، [می‌بینیم] حدّاقل ده‌ها برابر -شاید بشود گفت صدها برابر؛ حالا من نمیخواهم الفاظ خیلی بزرگ به كار ببرم- كشور ما قوام و استحكام و عمق و پختگی پیدا كرده، تجربه به دست آورده، مجهّز شده. ما آن روز مجهّز نبودیم، امروز خیلی مجهّزیم؛ هم مجهّز فكری، هم مجهّز عملی، هم مجهّز سیاسی، هم مجهّز نظامی بحمدالله؛ بر خیلی از موانع غلبه پیدا كرده‌ایم. هدف هم ایجاد تمدّن نوین اسلامی است؛ این هدف نهایی ما است. ممكن است یك نسل به این هدف نرسد، امّا این راه ادامه خواهد داشت و ان‌شاء‌الله نسلهای بعدی به این هدف خواهند رسید. و باید غلبه كنیم بر دست‌اندازی‌هایی كه سلطه‌گران در راه ما ایجاد میكنند و سیاستهای خباثت‌آلودی كه علیه كشورمان به وجود می‌آورند. مواضع ما در مقابل دولت آمریكا ناشی از این تفكّر است، ناشی از این استدلال و این فلسفه است. این راجع به نوزدهم دی.

چند چالش مهم بین ایران و جبهه‌ی استكبار:
و امّا راجع به چند مسئله از مسائل مطرح روز؛ از مسائل پُرتكرار در چالش بین جمهوری اسلامی و جبهه‌ی استكبار به سركردگی آمریكا، یكی مسئله‌ی تحریم است، یكی مسئله‌ی حضور منطقه‌ای ایران است، یكی هم مسئله‌ی توان دفاعی ایران و قدرت موشكی ایران است كه دائم آنها یك چیزی میگویند، یك حرفی میزنند، یك نقّی میزنند و این طرف هم یك جوابی به آنها میدهند. البتّه عناصر داخلی و مسئولین داخلی ما جواب جبهه‌ی استكبار را در هر سه مسئله داده‌اند؛ هم مسئولین نظامی ما، هم وزارت خارجه‌ی ما و هم شعارهای مردمی ما؛ جواب آنها داده شده ولی حالا من سخن قطعی و پایانی را در این زمینه عرض میكنم.

1. مسئله‌ی تحریمهای خائنانه و خباثت‌آمیز
امّا در مورد تحریمها؛ جبهه‌ی غرب و دشمنان ما موظّفند كه این حركت خباثت‌آمیز -یعنی تحریم ملّت ایران را- خاتمه بدهند و آن را فوراً متوقّف كنند؛ این وظیفه‌ی آنها است كه باید همه‌ی تحریمها را بردارند؛ این یك حركت خائنانه است، یك حركت خباثت‌آمیز است، یك دشمنی بزرگ و بی‌جهت است با ملّت ایران؛ نه فقط با نظام جمهوری اسلامی یا با دولت، [بلكه] با ملّت ایران دارند دشمنی میكنند؛ وظیفه‌ی آنها این است كه سریعاً این تحریمها را بردارند. البتّه بنده بارها گفته‌ام،(12) باز هم تكرار میكنم كه آنها باید تحریم را بردارند، ما [هم] باید اقتصادمان را جوری تنظیم و برنامه‌ریزی كنیم كه با وجود تحریم هم بتوانیم كشور را بخوبی اداره كنیم؛ این را من بارها تكرار كرده‌ام، الان هم باز میگویم. ما فرض كنیم تحریم برداشته نخواهد شد -البتّه تحریم بتدریج دارد بی‌اثر هم میشود؛ یعنی دارد به صورت یك چیز لغوی درمی‌آید امّا حالا گیرم كه تحریم باقی بماند- ما باید اقتصاد كشور را جوری برنامه‌ریزی كنیم كه با رفتن و آمدن تحریم و با بازیگری‌های دشمن، در امر اقتصاد كشور دچار مشكل نشویم. این هم ممكن است؛ این را من نمیگویم، صاحب‌نظران اقتصادی میگویند، دلسوزان میگویند؛ میگویند این كار ممكن است، ظرفیّتهای داخلی خیلی فراوان است. و ما این را به صورت یك سیاست ابلاغ كردیم(13) كه همان سیاست «اقتصاد مقاومتی» است كه این باید بشدّت و با جدّیّت دنبال بشود. بنابراین [پاسخ قطعی به] مسئله‌ی تحریم، این است؛ اینكه فلان كار را بكنید، فلان كار را نكنید، اینها حرف بیخودی است؛ تحریم یك خیانت است، یك جنایت در حقّ ملّت ایران است كه باید برداشته بشود. این یك مسئله.

2. مسئله‌ی حضور ثبات‌آفرین ایران در منطقه
در مورد حضور منطقه‌ای ما كه مدام میگویند چرا ایران در منطقه حضور پیدا میكند، نظام جمهوری اسلامی موظّف است طوری رفتار كند كه دوستانش و هوادارانش در منطقه تقویت بشوند؛ این وظیفه‌ی ما است. حضور ما به معنای تقویت دوستانمان و تقویت هوادارانمان است. ما نباید كاری كنیم كه دوستان و وفاداران به جمهوری اسلامی در منطقه تضعیف بشوند؛ این حضور ما یك چنین حضوری است. و حضور ما ثبات‌آفرین است؛ ثابت شده كه حضور جمهوری اسلامی موجب برداشته شدن موجبات بی‌ثباتی است؛ [مانند] مسئله‌ی داعش در عراق، مسائل گوناگون در سوریه و امثال اینها كه حالا این جزئیّات را ما نمیخواهیم عرض كنیم؛ كسانی كه دست‌اندر‌كارند اینها را میدانند؛ بنابراین این حضور منطقه‌ای قطعی است، بایستی وجود داشته باشد و وجود خواهد داشت.

3. مسئله‌ی قدرت دفاعی و موشكی ایران
امّا در مورد قدرت دفاعی؛ نظام جمهوری اسلامی حق ندارد وضع دفاعی كشور را جوری قرار بدهد كه یك آدم بی‌عُرضه‌ای مثل صدّام‌حسین بتواند بیاید شهر تهران را بمباران كند، موشك بزند و هواپیمای میگ 25 او بیاید روی آسمان تهران حركت كند و كاری از دست نظام برنیاید. این اتّفاق افتاد؛ در همین شهر تهران یا موشك عراقی می‌آمد -كه همین آقایان اروپایی‌ها تقویت كرده بودند وضع موشكی او را كه موشكهای او میتوانست از بغداد برسد به تهران؛ حالا شهرهای دیگر به جای خود- یا هواپیمای میگ 25 می‌آمد از ارتفاع بالا بمباران میكرد، كاری هم نمیتوانستیم بكنیم، امكاناتی نداشتیم. نظام اسلامی حق ندارد كشور را به این شكل نگه‌ دارد و ما به توفیق الهی [این جوری] نگه نداشته‌ایم. امروز قدرت دفاعی ما جوری است كه دشمنان ما در محاسباتشان ناگزیرند توانایی‌های ایران را به حساب بیاورند. وقتی كه موشك جمهوری اسلامی میتواند پرنده‌ی متجاوز آمریكایی را كه آمده روی آسمان ایران ساقط كند، یا آن وقتی كه موشكهای ایرانی میتوانند پایگاه عین‌الاسد(14) را آن جور در هم بكوبند، آن وقت دشمن مجبور است در محاسبات خودش، در مورد تصمیم‌های نظامی خودش، روی این قدرت كشور و روی این توانایی كشور حساب كند. ما نباید كشور را بی‌دفاع بگذاریم؛ این وظیفه‌ی ما است. نبایستی كاری كنیم كه دشمن جرئت كند و در مقابل دشمن از ما كاری برنیاید.

چند نكته درباره‌ی برجام و كاهش تعهّدات جمهوری اسلامی ایران:
یك مسئله‌ی دیگری كه امروز زیاد تكرار میشود در زبان مسئولین و مردم و سیاسیّون و در فضای مجازی و غیر مجازی تكرار میشود، مسئله‌ی برجام و تعهّدات جمهوری اسلامی است كه جمهوری اسلامی اعلام كرد و برخی از این تعهّدات را كنار گذاشت، اخیراً هم كه [غنی‌سازی] بیست درصد را شروع كرد و مصوّبه‌ی مجلس را دولت به مرحله‌ی عمل درآورد؛ این یكی از بحثهایی است كه امروز مطرح است. من در مورد این مسئله‌ی برجام، دو سه نكته‌ را عرض میكنم.

1. برگشت آمریكا به برجام
نكته‌ی اوّل این است كه بحث میكنند كه آمریكا برگردد به برجام یا برنگردد. ما هیچ اصراری نداریم، هیچ عجله‌ای نداریم كه آمریكا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئله‌‌ی ما این نیست كه آمریكا به برجام برگردد یا برنگردد. آنچه مطالبه‌ی منطقی ما و مطالبه‌ی عقلانی ما است، رفع تحریمها است؛ تحریمها باید برداشته بشود. این حقّ غصب‌شده‌ی ملّت ایران است؛ چه آمریكا، چه اروپا -كه آویزان به آمریكا و دنباله‌روِ آمریكا است- وظیفه دارند این حقّ ملّت ایران را اداء كنند. اگر تحریمها برداشته شد، خب آن برگشت آمریكا به برجام معنایی خواهد داشت -البتّه مسئله‌ی خسارتها هست كه جزو مطالبات ما است و در مراحل بعدی دنبال خواهد شد- امّا اگر چنانچه تحریمها برداشته نشد، برگشت آمریكا به برجام ممكن است حتّی به ضرر ما تمام بشود؛ به نفع ما كه نیست، [بلكه] به ضرر ما هم ممكن است باشد. البتّه بنده به مسئولین، هم در قوّه‌ی مجریّه و هم در قوّه‌ی مقنّنه، گفته‌ام كه در این زمینه‌ها با دقّت و رعایت كامل ضوابط پیش بروند و عمل كنند.

2) تصمیم درست لغو تعهّدات برجامی
مطلب دوّم این [است] كه تصمیم مجلس و دولت در باب لغو تعهّدات برجامی، تصمیم درستی است؛ كاملاً تصمیم منطقی و عُقلایی و قابل قبولی است. وقتی طرفِ مقابل، تقریباً به هیچ كدام از تعهّدات خودش در برجام عمل نمیكند، معنی ندارد كه جمهوری اسلامی به همه‌ی تعهّدات خودش در برجام عمل كند؛ لذا از مدّتی پیش تدریجاً بعضی از تعهّدات را لغو كردند، اخیراً هم تعهّدات دیگری را كنار گذاشتند. و البتّه اگر چنانچه آنها به تعهّداتشان برگردند، ما هم به تعهّداتمان برمیگردیم؛ بنده از اوّل هم همین را گفتم. از اوّلی كه برجام مطرح شد، بنده گفتم كه تعهّد در مقابل تعهّد؛ متناظر، كار آنها در مقابل كار ما؛ هر كاری كه ما بنا است بكنیم، باید طرف مقابل هم متناظر با آن كار را بكند؛ خب این اوّل كار انجام نگرفت، حالا بایستی انجام بگیرد.

استفاده از ابتكار و نشاط جوانان در كنار تجربه‌ی افراد مجرّب در مدیریّتهای كشور
یك موضوع دیگری كه بد نیست مطرح بكنم و اینجا یادداشت كرده‌ام، این است كه شنیدم سؤال میشود كه بنده در یك برنامه‌ی تلویزیونی(15) كه ظاهراً اخیراً پخش شده، یك بار گفته‌ام كه دولت جوان حزب‌اللهی باید سرِ كار بیاید، یك بار هم گفته‌ام كه صلاح نیست از مجرّبین استفاده نشود. بعضی‌ها گفتند چطور؟ اینها با هم نمیسازد. من عرض میكنم نه، اینها با هم میسازد، اینها با همدیگر هیچ منافاتی ندارد. ببینید، من معتقد به تكیه‌ی به نیروهای جوانم [و به این] اعتقاد راسخ دارم؛ مال امروز هم نیست، از قدیم بنده چنین اعتقادی داشتم. معنای اعتماد به نیروهای جوان این است كه اوّلاً در برخی از مدیریّتهای مهم كشور از جوانها استفاده بشود و به جوانها اعتماد بشود؛ ثانیاً از ابتكارهایی كه انجام میدهند و حركت اینها و حوصله و نشاط كار اینها استقبال بشود. گاهی اوقات جوانی به همه جا مراجعه كرده، یك كار مهمّی را پیشنهاد كرده كه میتواند انجام بدهد، جواب نداده‌اند، مراجعه میكند به ما؛ بعد كه میدهیم دست كارشناس، تصدیق میكند، میگوید درست است، این كار، كار مهمّی است و این شخص میتواند این كار را انجام بدهد. خب من معتقدم كه كشور بایستی از ابتكارات جوانها، از نشاط جوانها، از روحیه‌ی كار و پُرانگیزه‌ی جوانها حدّاكثر استفاده را بكند؛ اینها بچّه‌های ما هستند، بچّه‌های كشورند و كشور حق دارد كه از اینها استفاده كند. بنابراین، هم مسئله‌ی مدیریّتها است، هم این [نكته]. منتها اینكه ما میگوییم در مدیریّتها از اینها استفاده بشود، معنایش این نیست كه نسل قبلی را بكلّی بشوریم بگذاریم كنار! نه، بر حسب اقتضا، یك جا مدیریّت یك جوان، یك جا مدیریّت یك فرد مجرّب و كاركشته. از اوّل انقلاب هم همین جور بوده؛ حالا بعضی‌ها گفتند كه امام در تهران یك امام جمعه‌ی چهل‌ساله را گذاشتند كه این حقیر بودم؛ خب بله، همان وقت در كرمانشاه هم یك امام جمعه‌ی هشتادساله را گذاشتند؛(16) در یزد و در شیراز و در مشهد و در تبریز و مانند اینها، علمای بزرگ، مردانی را كه در حدود هفتاد سال سنّشان بود گذاشتند؛ اقتضائات مختلف است. در اوّل انقلاب امام بزرگوار در رأس سپاه یك جوانی را گذاشتند كه كمتر از سی سال داشت،(17) در رأس نیروی زمینی ارتش مردی را گذاشتند كه حدود شصت سال داشت؛(18) اقتضائات این جوری است. یك جا اقتضا دارد كه یك مدیر جوان بر سر كار بیاید، یك جا اقتضا دارد كه یك مدیر مجرّب [بر سر كار بیاید]. حالا در مورد دولت جوان حزب‌اللهی ان‌شاءالله بعدها، نزدیك انتخابات، بنده صحبت خواهم كرد؛ یعنی حرفهایی دارم كه بعد عرض میكنم؛ امّا اینكه تصوّر بشود اگر ما گفتیم از مجرّبین استفاده بشود، با استفاده‌ی از جوانها منافات دارد، نه، این هیچ منافاتی ندارد.

و البتّه این را هم باید توجّه داشت كه بعضی از افراد میان‌سال مثل جوانهایند؛ سنّ شهید سلیمانی حدود شصت سال بود، [امّا] دیدید در كوه و دشت و بیابان و همه جا چطور مثل جوانها حركت میكرد، از هیچ‌ چیز نمیترسید. حالا البتّه از فعّالیّتهای كاری او اطّلاعات كمی دست مردم هست، همینهایی است كه در تلویزیون مشاهده شده؛ آنچه بنده میدانم خیلی بیش از اینها است. گاهی اوقات در 24 ساعت، در یك كشوری به قدری تلاش و فعّالیّت میكرد كه آدم از خواندنش احساس خستگی میكرد كه چقدر تلاش و تحرّك انجام گرفته در ظرف 24 ساعت یا در ظرف 36 ساعت؛ بعضی هم این جور هستند دیگر.

چند نكته در مورد مسئله‌ی كرونا: 1) واكسن تولید شده در ایران، مایه‌ی افتخار و عزّت
موضوع آخر هم مسئله‌ی كرونا است، كه این را هم مجدّداً عرض كنیم. اوّلاً واكسنی كه برای كرونا آماده شد مایه‌ی افتخار است؛ این را انكار نكنند؛ این مایه‌ی عزّت یك كشور است، مایه‌ی افتخار كشور است. البتّه از طرق مختلفی دارند دنبال واكسن حركت میكنند كه خب در یك موردی به آزمایش انسانی رسید و موفّق بود. سعی نكنند این را انكار كنند. بعضی هستند هر كار بزرگی را كه در كشور انجام میگیرد مستبعد میدانند. وقتی این سانتریفیوژهای هسته‌ای را جوانهای ما درست كرده بودند و بنده چند بار در سخنرانی اسم آوردم و اشاره كردم، چند نفر از این بزرگان علمی به من نامه نوشتند كه آقا! نبادا شما گول اینها را بخورید، اینها نمیتوانند چنین كاری بكنند؛ انكار میكردند، میگفتند نمیشود، ولی خب دیدید چه شد و به كجا رسید. عین همین قضیّه در مورد سلّول‌های بنیادی بود؛ وقتی مرحوم كاظمی(19) و این جوانان عزیزی كه بحمدالله امروز هم هستند، توانستند سلّول‌های بنیادی را كه یك كار بسیار بزرگ در مسائلِ زیستیِ انسانی است انجام بدهند، یك عدّه‌ای باز همان وقت به ما پیغام میدادند یا نامه مینوشتند ــ حالا نامه را یادم نیست ــ كه خیلی باور نكنید. بعضی‌ها آمدند اینجا به خود من گفتند؛ گفتند اینها را خیلی باور نكنید، اینها خیلی قابل قبول نیست. نه، قابل قبول بود و باور هم كردیم و آن وقت درست بود، بعد از آن هم ده برابر پیشرفت كرد. الان هم همین جور است؛ این واكسن را درست كردند و تست انسانی شد، ان‌شاء‌الله بهترش را و كامل‌ترش را هم درست خواهند كرد -یعنی روز‌به‌روز كامل‌تر خواهد شد- تا الان موفّق بوده، بعد از این هم ان‌شاء‌الله موفّق خواهد بود. این نكته‌ی اوّل كه این مایه‌ی افتخار است. من از همه‌ی دست‌اندركاران، از وزارت بهداشت و دیگران كه دست‌اندركار تولید واكسن بودند، تشكّر میكنم.

2) ممنوعیّت ورود واكسن آمریكایی، انگلیسی و فرانسوی به كشور
نكته‌ی دوّم در مورد كرونا این است كه ورود واكسن آمریكایی و انگلیسی به كشور ممنوع است. این را من به مسئولین هم گفته‌ام، الان هم به طور عمومی میگویم. اگر آمریكایی‌ها توانسته بودند واكسن تولید كنند، این افتضاح كرونایی در كشور خودشان پیش نمی‌آمد. چند روز پیش در ظرف 24 ساعت، اینها چهار هزار نفر تلفات داشتند. اینها اگر بلدند واكسن درست كنند، اگر كارخانه‌ی فایزرشان میتواند واكسن درست كند، چرا میخواهند به ما بدهند؟ خب خودشان مصرف كنند كه این قدر مرده و كشته‌‌ی زیاد نداشته باشند. انگلیس هم همین جور. بنابر‌این، به اینها اعتماد نیست؛ من واقعاً اعتماد هم ندارم، نمیدانم، گاهی اوقات هست كه اینها میخواهند واكسن را روی ملّتهای دیگر امتحان كنند، ببینند اثر میكند یا نمیكند. بنابر‌این، از آمریكا و از انگلیس [واكسن تهیّه نشود]. البتّه به فرانسه هم من خوش‌بین نیستم، علّتش هم این است كه سابقه‌ی آن خونهای آلوده را اینها دارند.(20) [البتّه] از جاهای دیگر اگر بخواهند واكسن تهیّه كنند -كه جای مطمئنّی باشد- هیچ اشكالی ندارد.

3) لزوم ادامه‌ی مراقبتهای بهداشتی
نكته‌ی سوّم در باب كرونا اینكه مراقبتهای مردمی باید ادامه پیدا كند. حالا یك خرده‌ای تلفات كم شد. البتّه [باز هم] زیاد است؛ صد نفر یا صد و چند نفر در شبانه روز، چیز كمی نیست، خیلی زیاد است؛ امّا حالا [چون] یك مقداری نسبت به قبل كمتر شده، مردم خیال نكنند كه حالا دیگر مسئله حل شد و تمام شد؛ نخیر، مراقبتها را ادامه بدهند؛ مسئولین كشور هم كه در زمینه‌ی این كار مسئولیّت دارند، وظایفشان را دنبال كنند.

4) ضرورت استفاده از تجربه‌های جدید
نكته‌ی چهارم در باب كرونا این است كه بعضی از افراد، تجربه‌های خوبی در این زمینه انجام داده‌اند و دارویی درست كرده‌اند، این دارو را یك جایی زیر نظر مسئولینی امتحان كرده‌اند و تصدیق شده، تأیید شده كه موثّر است؛ با اینها مخالفت نشود. اطراف و اكناف، كسان زیادی هستند كه ممكن است یك كار جدیدی بكنند. نه اینكه حالا هر ادّعائی را قبول كنند؛ نه، امّا همان كارهایی را كه ادّعا میشود، مورد مداقّه(21) قرار بدهند.

امیدواری به آینده و موفّقیّت در زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی
حرف آخر به ملّت عزیزمان و مردم عزیز قم و حوزه‌ی علمیّه‌ی معظّم این است كه دیروز، ملّت ایران در سایه‌ی اتّحاد‌، در سایه‌ی عزم راسخ، در سایه‌ی دین‌داری، در سایه‌ی‌ حضور بهنگام، در سایه‌ی مجاهدت توانست این انقلاب عظیم را انجام بدهد، توانست این كار بزرگ را كه مسیر تاریخ دنیا و بشر را عوض كرد انجام بدهد؛ امروز همان ملّت، با همان توانایی‌ها و با تجربه‌های بیشتر، با امكانات فراهم‌شده‌ی چندین برابر حضور دارد و میتواند بر همه‌ی موانع فائق بیاید. این ملّت میتواند، هم در زمینه‌ی اقتصادی، هم در زمینه‌ی مسائل تولید و مسائل ارزش پول، هم در زمینه‌ی مسائل فرهنگی، هم در زمینه‌ی مسائل سیاسی، هم در زمینه‌ی مسائل نظامی و امثال اینها موفّق بشود. امیدواریم ان‌شاءالله خداوند فضل و لطف خودش را بر این ملّت روزبه‌روز افزایش بدهد.

سلام خدا بر ولیّ اعظم خدا بقیّة‌الله ‌‌‌الاعظم حجّة‌بن‌الحسن (ارواحنا فداه) كه یاری ایشان همیشه پشتیبان ما است؛ و رحمت و درود پروردگار بر روح مطهّر و مبارك امام بزرگوارمان كه این راه را به روی ما باز كردند.

والسّلام علیكم و رحمة‌الله و بركاته

دسترسی سریع