اختلاف نظرها نباید نشان دهنده دوصدایی باشد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر روز دوشنبه در دیدار رییس و منتخبان ملت در مجلس خبرگان فرمودند: مجلس و دولت اختلاف‌نظر امروزشان را حل كنند كه نشان‌دهنده دوصدایی نباشد.

1399/12/05
|
08:36

بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری

بسم الله الرّحمن الرّحیم(1)

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش‌آمدید آقایان محترم. تقریباً بعد از یك سال تجدید عهد شد و آقایان را زیارت كردیم؛ منتها دوست میداشتیم كه در یك شرایط بهتری دوستان را میدیدیم، از نزدیك با آنها صحبت میكردیم كه متأسّفانه شرایط كنونی آن را ایجاب نمیكند. ولادت مولای متّقیان امیرمؤمنان (سلام ‌الله ‌و ‌صلوات ‌الله‌ علیه) را تبریك عرض میكنیم -كه یكی دو روز دیگر است- و همچنین ولادت مبارك و ذی‌جود حضرت جوادالائمّه (علیه ‌آلاف‌ الصّلاة‌ و السّلام) را هم تبریك عرض میكنیم. در این فاصله برادران خوبی، دوستان عزیزی، شخصیّت‌های برجسته‌ای از این مجلس از دنیا رفتند، برایشان طلب آمرزش میكنیم. البتّه یك فهرستی به من دادند از همه‌ی درگذشتگان دوره‌ی پنجم كه من دیگر وقت را نمیگذرانم، آقای رئیسی هم آن را فرمودند. خداوند ان‌شاءالله درجاتشان را عالی كند و جزای خیر به آنها بدهد و ما را موفّق بدارد كه قدر این چهره‌های برجسته‌ی علمی و عملی خودمان را بیشتر بدانیم.

بنده دو مطلب را آماده كرده‌ام كه عرض بكنم: یك مطلب در مورد یك نیاز فكری جامعه است كه حالا شرح خواهم داد، متناسب با این جلسه -به مناسبت حضور علما و فضلا و [مانند] اینها و مخاطب آن هم در واقع حوزه‌های علمیّه و فضلای حوزه و دانشگاه و مانند اینها هستند- یك مطلب هم یك مطلب سیاسی بین‌المللی است كه آن را هم عرض میكنم.

لزوم كشاندن مفاهیم ارزشی و معرفتی اسلامی به عرصه‌ی عمل
در مطلب اوّل، یكی از نیازهایی كه مورد ابتلاء همه‌ی جوامع اسلامی و همه‌ی كشورهای اسلامی است و به آن نیاز دارند و بخصوص كشور عزیز ما كه بحمدالله با نظام اسلامی اداره میشود به آن نیاز دارد، عبارت است از اینكه ما مفاهیم اسلامی را به مرحله‌ی عمل و به عرصه‌ی عمل بكشانیم. منظومه‌ی معرفتی و ارزشی اسلام یك مجموعه‌ی مفاهیمی است كه آوردن این مفاهیم به میان مردم و آنها را به مرحله و منصّه‌ی عمل درآوردن، یك كار بسیار بزرگ و مهمّی است كه ما هر جا این كار را نسبت به هر یك از این مفاهیمی كه حالا بعد اجمالاً عرض خواهم كرد انجام دادیم، برای ملّت و كشور و برای آبروی اسلام و جمهوری اسلامی ارزشمند بود؛ و هر جا غفلت كردیم، محروم ماندیم. در واقع عرض بنده این است كه عناوین و مفاهیم معرفتی اسلام جنبه‌ی عملیّاتی و ترجمه‌ی عملیّاتی پیدا كند و عمل به آنها ممكن و رایج بشود كه این به خودیِ خود نمیشود و احتیاج به تلاش دارد. حالا من دو سه مثال در این زمینه عرض میكنم.

ایجاد نهضت كمك مؤمنانه با گسترش مفهوم مواسات در عرصه‌ی عمل
مثلاً فرض بفرمایید در همین قضیّه‌ی اخیر كرونا؛ مفهوم «مواسات» یك مفهوم كلیدی است در مجموعه و منظومه‌ی ارزشی و معرفتی اسلام، كه این مفهوم با یك قدری تبیین در جامعه، یك نهضت در همین ایّام به وجود آورد: نهضت كمك مؤمنانه؛ و یك كار بزرگ انجام گرفت؛ یعنی مردم مواسات را از جایگاه یك مفهوم معتبر و مثلاً ارزشمند شرعی كه همه قبول داشتند، آوردند به مرحله‌ی عمل، و شما دیدید در سرتاسر كشور چقدر كار انجام گرفت، چقدر ارزش خلق شد با كارهایی كه جوانها كردند، مردم كردند، گروه‌ها كردند، دستگاه‌های دولتی كردند، دستگاه‌های نهادیِ انقلابی انجام دادند؛ یك حركتی راه افتاد، یك نهضتی انجام گرفت، گره‌هایی را باز كرد، كارهایی را راه انداخت. یعنی مفهوم مواسات این كشش را داشت، این ظرفیّت را داشت كه این ‌جور تأثیر بگذارد و جامعه را تحت تأثیر قرار بدهد.

تبدیل و رواج مفاهیم ارزشی به عمل توسّط امام (ره)
یا برویم جلوتر؛ این مفاهیم مهمّی كه امام (رضوان ‌الله‌ علیه) از آنها استفاده كردند مثل مفهوم توكّل، مفهوم تكلیف، مفهوم ایثار -اینها همه مفاهیم شرعی است دیگر- تا مفهوم شهادت، مفهوم جهاد؛ اینها مطرح شدند و با حضور امام و با تحرّك امام و با تبیین امام و با خواست امام كه مؤیَّد به اراده‌ی الهی بود، وارد عمل زندگی مردم شد؛ نتیجه این شد كه ما مثلاً‌ در هشت سال، یك جنگ در واقع بین‌المللی را توانستیم بر مخالفینمان پیروز بشویم؛ كه این حركت عظیم مردم در میدان جنگ ناشی از این مفاهیم بود؛ این مفاهیم را امام در بین مردم رایج كرد و اینها را از جایگاه مفهومی كه همین‌ طور در قرآن و در حدیث و مانند اینها میخواندیم و میگفتیم امّا در عمل حضور نداشت، آورد در [عرصه‌ی] عمل؛ یكی این.

تأثیر تبدیل مفاهیم ارزشی و معرفتی به عمل در زندگی
یك مثال دیگری كه از اینها به نظر من مهم‌تر است، این آیه‌ی شریفه‌ی «ماٰ اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله»(2)‌ است؛ اصلاً ارسال رسل برای این است كه مورد اطاعت قرار بگیرند؛ این اطاعت، مطلق است یعنی در همه‌ی امور زندگی؛ كه معنای مستفاد از آیه این است كه زندگی مردم -چه زندگی شخصی خصوصی، چه زندگی عمومی- باید به وسیله‌ی دین اداره بشود. حالا البتّه بعضی این را ممكن است فقط منحصر كنند به مسائل شخصی، [مثل] نماز و روزه و مانند اینها؛ این‌ جور نیست؛ اوّلاً به دلیل خود اطلاق این آیه، ثانیاً‌ به دلیل آیات دیگر، [مثل] اینكه میفرماید: وَ كَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قٰتَلَ مَعَه رِبِّیّونَ كَثیر؛(3) خب این قتال با ربّیون كثیر كه كار شخصی نیست؛ كار اجتماعی است، كار عمومی است، كار حكومتی است. پس این آیه یك مستفاد این ‌جوری دارد؛ امام این معنا را آوردند به میدان عمل؛ از آیه‌ی شریفه‌ی: «اِنَّماٰ اَعِظُكُم بِواحِدَةٍ اَن تَقوموا لِله مَثنیٰ وَ فُرادیٰ»(4) استفاده كردند برای این معنا، نه اینكه «اَن تَقوموا لِله مَثنیٰ وَ فُرادیٰ» تا بروید نماز بخوانید؛ نه، تا حكومت درست كنید، تا نظام اسلامی درست كنید. امام از این استفاده كرد، یك نهضت راه انداخت در سال 41، بعد در طول زمان، متفكّرین، علاقه‌مندان، ارادتمندان،‌ شاگردان امام و در رأس همه خود امام، این فكر را تغذیه كردند تا منتهی شد به وجود انقلاب، پدید آمدن انقلاب و پیروزی انقلاب و تشكیل نظام برآمده‌ از انقلاب. یعنی ببینید، مفاهیم قرآنی و اسلامی، مفاهیم معرفتی اسلام، این‌ جور میتواند در زندگی تأثیر ببخشد وقتی كه وارد میدان عمل شد. خب، این یك نمونه‌ای است از تأثیر معجزه‌آسای این ساز‌و‌كار و این حركت، كه حالا این حركت چگونه انجام بگیرد، خودش یك بحث دیگری است.

نیاز حكومت اسلامی به ابزارهای مناسب از منظومه‌ی معرفتی اسلام
خب حالا نظام اسلامی تشكیل شد. آنچه ما میخواهیم عرض بكنیم این است: نظام اسلامی كه تشكیل شد، آرمانهایی را مطرح كرد كه خود این آرمانها هم مربوط به اسلام بود و از قرآن گرفته شده بود. اینها قبل از تشكیل نظام اسلامی به صورت یك آرزو گفته میشد، یا ممكن بود به صورت آرزوی دست‌‌نیافتنی در ذهن كسی بیاید، مثل قیام به قسط مثلاً، مثل عدم تحمّل ظلم -انظلام- (5) مثل عدم استكبار، عدم ظلم، نبود ظلم، یا حیات طیّبه، تعالیِ اخلاقی انسان، رواج فضایل و از این قبیل آرمانها -اینها آرمانهای اسلامی است؛ اینها آرمانهایی است كه جمهوری اسلامی مطرح كرده- [امّا] چیزهایی نبود كه در مرحله‌ی عمل بتواند مورد توجّه قرار بگیرد. خب برای رسیدن به این آرمانها ابزارهایی لازم است. آن ابزارها هم كه ما را به آن آرمانها برساند، باز در خود منظومه‌ی معرفتیِ اسلام بلاشك وجود دارد؛ چون امكان ندارد كه مقصد را به ما بگویند و ما را تحریض(6) كنند به رسیدن به آن مقصد امّا راه را جلوی پای ما نگذارند؛ چنین چیزی امكان ندارد. بنابراین راهش هم در كتاب و سنّت هست. حالا نظام اسلامی میخواهد به این آرمانها برسد، [لذا] بایستی این وسایل و ابزارهای رسیدن را كه جزو مفاهیم معنوی و منظومه‌ی معرفتیِ اسلام است، جستجو كند، پیدا كند، اینها را عملیّاتی كند و راه بیفتد؛ یعنی در واقع این یك نرم‌افزار است برای سخت‌افزار حكومت اسلامی. حكومت اسلامی را به عنوان سخت‌افزار در نظر بگیرید، اگر نرم‌افزار مناسب خودش را نداشته باشد، به هیچ كار نمیخورد. نرم‌افزارش همین است كه راه‌های رسیدن به آن آرمانها مشخّص بشود و حركت در این جهت ادامه پیدا كند.

لزوم به‌روز كردنِ تفكّر اسلامی به عنوان نرم‌افزار حكومت اسلامی
خب حالا من امروز این را میخواهم عرض بكنم كه نظام اسلامی به یك چنین نرم‌افزاری بنابراین احتیاج دارد. هر چه نظام اسلامی گسترش پیدا میكند و دامنه‌ی فعّالیّت نظام اسلامی گسترده‌تر میشود و افزایش پیدا میكند و میدانهای تازه‌ای در مقابل جمهوری اسلامی باز میشود و با چالشهای جدیدی مواجه میشود -چالشهایی كه قبلاً وجود نداشته؛ چون هر چه میگذرد، چالشهای جدید، میدانهای جدید، كارهای جدید مطرح میشود برای نظام اسلامی- به همین تناسب احتیاج دارد كه آن نرم‌افزار را، آن مجموعه‌ی معنوی را نو‌به‌نو تجدید حیات كند و به‌روز كند. عرض من این است. این، آن چیزی است كه از فضلای صاحب‌نظر و متفكّر بِجِد باید مطالبه بشود و این كار باید انجام بگیرد. اینكه میگوییم به‌روز كردنِ تفكّر اسلامی و آن را -یعنی منظومه‌ی معرفتی اسلام را- نو كردن و به‌روز كردن، معنایش به هیچ وجه دست‌كاری در آن منظومه‌ی معنوی نیست؛ نه، معنایش این است كه یك حقایقی در كتاب و سنّت هست كه ما تا وقتی احتیاج به آنها پیدا نكنیم، متوجّه به آنها نیستیم، متنبّه نیستیم؛ وقتی احتیاج پیدا كردیم، تنبّه پیدا میكنیم. مثالهای زیادی هست كه من حالا اینجا چند مثال را [عرض میكنم].

نمونه‌هایی از دقّت نظر در مفاهیم و استخراج مضامین مورد نیاز
مثلاً فرض كنید نظام اسلامی با فشارهای شرطی دشمن مواجه میشود؛ مراد ما از فشار شرطی این است كه یك فشاری را وارد میكنند، مثلاً تحریم را، بعد میگویند این را برمیداریم به شرط اینكه فلان كار انجام بگیرد -این ‌جور نیست كه آدم را بكلّی مأیوس كنند؛ میگویند برمیداریم امّا شرطش این است كه این كار باید انجام بگیرد؛ این خب خیلی چیز خطرناكی است، خیلی چیز مهمّی است؛ این شرط‌ها ممكن است كه شرط‌های بشدّت گمراه‌كننده و هلاك‌كننده‌ای باشد- در یك چنین وضعی انسان چه ‌كار باید بكنند؟ اینجا انسان متوجّه میشود كه علاج این، «فَاستَقِم كَماٰ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَك»(7) است؛ چون این مسئله، مسئله‌ی عمومی است، مسئله‌ی شخصی كه نیست. [مثلاً] در قرآن وجوب صبر، وجوب استقامت برای خود شخص [پیغمبر] هست؛ مخاطبِ «وَ لِرَبِّكَ فَاصبِر»(8) پیغمبر است و به مردم ربطی ندارد امّا این [مورد]، ارتباط به مردم دارد: فَاستَقِم كَماٰ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَك؛ همه باید استقامت كنید، همه باید بِایستید؛ یعنی یك حركت جمعیِ صبر و استقامت را از ما میخواهد. پس فهمیدیم كه در این قضایا باید این جوری عمل كرد: «فَاستَقِم كَماٰ اُمِرت‌» باید عمل كرد؛ یا «وَتَواصَوا بِالصَّبر»؛(9) تواصی به صبر، یكدیگر را وادار كردن به ایستادگی و مقاومت و تحمّل و پایداری. خب وقتی یك چنین چیزی پیش می‌آید، برای ما آن مفهوم «فَاستَقِم كَماٰ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَك» كاملاً روشن میشود؛ قبل از این، خیلی مفهوم روشنی برای ما ندارد -كه خب «وَ مَن تابَ مَعَك» یعنی مردم موظّفند كه استقامت كنند- یك امر كلّی است، امّا وقتی یك چنین وضعی پیش می‌آید، انسان میفهمد كه یعنی چه. ما امروز با این مسئله مواجهیم؛ مردم ما دچار مشكلاتی هستند كه بخشی از آنها ناشی از فشارهای دشمن است و ما میخواهیم مردم در مقابل این [مشكلات] استقامت كنند، بِایستند؛ این یك حركت عظیم و مهمّی است كه خب بحمدالله در كشور ما دارد انجام میگیرد.

یا فرض بفرمایید تا مادامی كه جبهه‌ی مركّب دشمن -جبهه‌ی شیطان كه مركّب از شیاطین مختلف است- در مقابل انسان قرار نگرفته و انسان از همه‌طرف محاصره نشده، معنای این آیه را درست نمیفهمد كه «وَلمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه، وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه وَ ما زادَهُم اِلّا ایمانًا وَ تَسلیمًا»؛(10) یعنی وقتی كه مواجه شدیم با یك چنین پدیده‌ای كه پدیده‌ی سختی است، دستپاچه نشویم؛ یعنی نه خودت دستپاچه بشو، نه مردم دستپاچه بشوند؛ دستپاچه نشوید؛ هٰذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه؛ این چیزی است كه قبلاً گفته بودند كه اگر شما در راه حق حركت كنید، منتظر باید باشید كه «وَكَذٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَیٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا»؛(11) [این چیزها] خلاف انتظارتان نباید باشد؛ این گفته شده بود، میدانستیم. یعنی آن وقت و در آن شرایط این آیه درست خودش را مجسّم میكند، زنده میكند، در واقع راه زندگی را به ما نشان میدهد؛ و همین ‌طور موارد دیگری.

مثلاً از جمله‌ی چیزهایی كه خیلی ذهن بنده را مشغول میكند به عنوان یك مسئول، خطاب به حضرت یونس (سلام ‌الله ‌علیه‌) است كه ایشان یك حركتی انجام دادند كه ناشی از یأس و خستگی بود یعنی قومشان به ایشان جواب ندادند؛ آن وقت خدای متعال به این پیغمبر كه یك عمر هم در [بین] این جمعیّت زحمت كشیده بود و خستگی برای او معنا نداشت میفرماید: وَذَا النّونِ اِذ ذَهَبَ مُغاضِبًا فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیه؛(12) خیال كرد ما به او سخت نخواهیم گرفت؛ نخیر، بر او سخت میگیریم؛ و سخت هم گرفت و آن مجازات كذائی برای جناب یونس به وجود آمد. بنده غالباً وقتی كه احساس بی‌عملی میكنم -چه در خودم، چه در دیگران، چه در مسئولین- به یاد این [آیه] می‌افتم كه «فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیه»؛ خیال میكنیم كه این بی‌توجّهی، بی‌اهتمامی، بی‌عملی موجب واكنش تند از طرف حضرت باری‌تعالی (جلّ جلاله) نخواهد شد؛ چرا، خواهد شد؛ یعنی این معنا عملیّاتی میشود برای ما، عینی میشود و خودش را نشان میدهد.

لزوم گسترش عقبه‌ی فكری نظام اسلامی توسط متفكّرین با پرهیز از التقاط و تحجّر
خلاصه هر چه نظام اسلامی گسترش پیدا كند و جلو برود، با مسائل جدید داخلی و بین‌المللی مواجه خواهد شد، با چالشهای جدید مواجه خواهد شد، با وضعیّتهای جدید مواجه خواهد شد و این او را نیازمند میكند به اینكه عقبه‌ی فكریِ تغذیه‌كننده‌ی نظام هم گسترش پیدا كند. آن عقبه‌ی فكری‌ای كه نظام را دارد جلو میبرد و تغذیه میكند و از انحرافش جلوگیری میكند، باید تقویت بشود، باید مفاهیم جدید مطرح بشود. عرض كردم این مفاهیم جدید از بیرون نمی‌آید، از داخل خود مفاهیم اسلامی است، از متن قرآن و سنّت است كه مطرح میشود. البتّه این كار -پیدا كردن مفاهیم جدید و بحث‌ كردن درباره‌ی اینها- كار همه كس نیست؛ فضلا و متفكّرینی بایستی دنبال این كار بروند كه با مبانی اسلامی كاملاً آشنا باشند، قرآن را با دقّت مطالعه كرده باشند و تلاوت كرده باشند، تدبّر كرده باشند و از جمود و تحجّر فكری دور باشند؛ چون از این طرف یك خطر این است كه یك آدم بی‌صلاحیّت و نیمه‌سواد و التقاطی وارد استنباط‌های جدید از آیات الهی بشود، از‌ آن طرف هم این خطر وجود دارد كه یك آدم متحجّر كه هنوز مسئله‌ی دخالت دین در زندگی اجتماعی و سیاست و حكومت برای او حل نشده بخواهد وارد بشود؛ نه، باید انسانهای متفكّر، شخصیّت‌های برجسته [وارد كار بشوند]. این مسئله، مسئله‌ی اوّلی بود كه خواستم عرض بكنم. این بحث ظرفیّت زیادی دارد برای بررسی ‌كردن، مطالعه ‌كردن و در پیرامون آن حرف ‌زدن و به نتایجی رسیدن.

همكاری دولت و مجلس برای حلّ اختلافات و پرهیز از دوصدایی در مسئله‌ی هسته‌ای
مسئله‌ی دوّم كه بحث سیاسی است و مختصراً عرض میكنم، مربوط به این مسئله‌ی هسته‌ای است. خب در مجلس قانونی را تصویب كردند، دولت هم استقبال كرد و تا دیروز هم آن كارهایی كه باید انجام بگیرند انجام دادند. یك موعد هم فردا است كه این را هم ان‌شاءالله انجام میدهند. البتّه شنیدم امروز بین دولت و مجلس یعنی بین آن كاری كه دولت كرده و آن برداشتی كه مجلس دارد، یك اختلاف نظری وجود دارد؛ این اختلاف نظر را باید حل كنند و نبایستی این اختلافاتِ این جوری را به حال خود رها كنند یا تشدید كنند و نشان‌دهنده‌ی دوصدایی باشد؛ نه، اینها قابل حل است و باید حل بكنند. بالاخره دولت خودش را موظّف میداند به اینكه قانون را عمل كند، قانون هم قانون خوبی است. باید هم بدقّت عمل بشود. و دو طرف در این زمینه با هم همكاری كنند كه این عمل بشود. این حالا اصل مسئله‌ی قانون.

لزوم عمل كشورهای اروپایی به تعهّدات برجامی و پرهیز از كاربرد ادبیّات مستكبرانه
امّا طرفهای مقابل، این چهار كشور -یعنی سه كشور اروپایی و آمریكا- در این حرفهایی كه این روزها میزنند و در بیانیّه‌ای كه صادر كرده‌اند، ادبیّاتی كه به كار برده‌اند ادبیّات مستكبرانه، از موضع بالا حرف زدن و طلبكارانه و غیر منصفانه است. ادبیّات غلط و خطائی است كه اینها دارند به كار میبرند. مرتّب در مورد تعهّدات برجامیِ ایران بحث میكنند كه چرا بعضی‌ از این تعهّدات را لغو كردید و به رو نمی‌آورند كه خود آنها از روز اوّل به این تعهّدات اصلاً عمل نكردند؛ یعنی آن كسی كه باید مورد عتاب و خطاب قرار بگیرد آنها هستند. جمهوری اسلامی تا مدّت طولانی‌ای به همه‌ی آنچه تعهّد كرده بود، بر اساس تعلیم اسلام كه باید به تعهّدات عمل كرد، عمل كرد؛ بعد وقتی دید كه آنها این جوری عمل میكنند، آن یكی كه خارج شد، دیگران هم با او همراهی كردند، «فَانبِذ اِلَیهم عَلیٰ سَواٰء»؛(13) این هم قرآن است، [میگوید] خب تو هم رها كن. حالا در عین حال دولت محترم ما رها نكردند، [بلكه] بتدریج یك مقداری از تعهّدات را عمل نكردند كه اینها قابل برگشت است؛ اگر آنها به وظایفشان عمل بكنند، اینها هم قابل برگشت است. آن وقت اینها هیچ این را مطرح نمیكنند، به رو نمی‌آورند، مرتّب همین‌ طور راجع به مسائل ایران حرف میزنند، آن هم با ادبیّاتی از موضع استكبار؛ و بدانند -حالا بحث ما با آمریكا كه بحث دیگری است- این سه كشور اروپایی هم بدانند كه این جور مستكبرانه و متكبّرانه حرف زدن، بشدّت مورد نفرت ملّت ایران و مورد نفرت انقلاب است و اینها را از آنچه هستند، در افكار عمومی ما منفورتر میكند.

ممنوعیّت سلاح هسته‌ای بر اساس تعالیم اسلامی و غنی‌سازی بر اساس نیاز‌های كشور
خب بعضی [یعنی] آن دلقك صهیونیست بین‌المللی هم كه مرتّب حرف میزند كه ما نمیگذاریم؛ شما چه كاره‌اید كه نگذارید كه ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا كند! ما اگر تصمیم داشتیم به سلاح هسته‌ای دست پیدا كنیم، شما و بزرگ‌تر از شما هم نمیتوانستید مانع بشوید. ما تصمیم نداریم؛ این فكر اسلامی ما است؛ فكر اسلامی ما میگوید سلاحی كه در [كاربرد] آن، غیر مسلّحین، غیر نظامی‌ها، و مردم عادّی تلف میشوند، این سلاح ممنوع است. این سلاح ممنوع است؛ حالا هسته‌ای باشد یا شیمیایی باشد یا غیر اینها؛ این سلاح ممنوع است. ما به خاطر نظر اسلام است كه نخواستیم دنبال این سلاح برویم وَالّا اگر میخواستیم برویم شماها كی هستید، چه‌ كاره هستید كه بتوانید جلوگیری كنید. شما خودتان مراعات نمیكنید اینها را؛ آمریكا در یك روز 220 هزار نفر مردم عادّی را قتل‌عام كرد. الان پنج سال است كه در یمن مرتّباً هواپیماهای تجهیزشده‌ی از طرف غربی‌ها می‌آیند مردم را، كوچه را، بازار را، مسجد را، بیمارستان را، مدرسه را بمباران میكنند، مردم عادّی را میكشند، مردم را محاصره‌ی آنچنانی میكنند؛ این كار آنها است. جمهوری اسلامی این ممشیٰ(14) و این روش را قبول ندارد لذا ما به سلاح هسته‌ای اصلاً‌ فكر نمیكنیم؛ امّا كارهای دیگر چرا. حدّ غنی‌سازی ما هم بیست‌ درصد نیست؛ ما اگر لازم باشد، برای مثلاً پیشران هسته‌ای یا مسائل دیگر، ممكن است كه غنی‌سازی را به شصت ‌درصد هم برسانیم؛ این كارها چیزهایی است كه هر چه احتیاج باشد آن را انجام میدهیم. حالا یك قرارداد چندساله‌ای گذاشته شده است، آن قرارداد را اگر آنها عمل كنند ما هم تا همان چند سال عمل خواهیم كرد امّا به‌ طور كلّی نخیر.

مخالفت دشمنان با مؤلّفه‌های قدرت جمهوری اسلامی جهت باج‌گیری از ما
آنها میگویند ما با سلاح هسته‌ای مخالفیم؛ دروغ میگویند؛ این هم مسئله‌شان نیست؛ شاید بسیاری از آنها یا همه‌‌ی آنها میدانند كه ما دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم؛ [آنها] حتّی با سلاح متعارف ما مخالفند، با امكانات دفاعی ما مخالفند؛ میخواهند مؤلّفه‌های قدرت را از ایران بگیرند؛ وَالّا اصل نیاز كشور به غنی‌سازی یك امر مسلّمی است. تا چند سال دیگر بلاشك نیروگاه‌های هسته‌ای یكی از مهم‌ترین منابع انرژی در كشورها خواهند بود. روزی كه نفت تمام بشود یا روزی كه [برای] نفت جهات دیگری به وجود بیاید، نیروگاه‌های هسته‌ای كه سالم‌تر، تمیزتر، ارزان‌تر انرژی را تولید میكنند، در كشورها رایج خواهند شد. ما آن روز احتیاج داریم [امّا] غنی‌سازی را آن روز نمیشود شروع كرد؛ باید از امروز شروع كنیم كه آمادگی داشته باشیم، امكان داشته باشیم و آنها این را نمیخواهند؛ غربی‌های مستكبر این را نمیخواهند. اینها میخواهند كه ایران در آن روزی كه به انرژی هسته‌ای نیاز پیدا میكند، نیازمند آنها باشد، به آنها احتیاج داشته باشد تا بتوانند شرایط خودشان را تحمیل كنند، تا بتوانند زورگویی كنند و باج‌گیری كنند؛ دنبال این هستند.

تكیه بر توان و ظرفیّت ملّت ایران برای ایستادگی در مقابل زورگویی‌ها
اینها الان نفت را بشكه‌بشكه میبرند با قیمت نازل -یعنی واقعاً پولی كه برای نفت داده میشود، حقیقتاً قیمت بسیار نازلی است- طلب‌كار هم هستند. اگر بنا بود كه نفت دست آنها بود، فرض كنید كه انگلیس و فرانسه و آلمان تولید نفت میكردند و ما به عنوان ایران میخواستیم نفت بخریم، بطری بطری هم به این آسانی به ما نمیدادند و به قول معروف قیمت [خون] پدر و مادرشان را روی آن میگذاشتند تا به ما مثلاً یك مقداری نفت بدهند! اینها میخواهند انرژی هسته‌ای را به این شكل دربیاورند؛ نه، غنی‌سازی نیاز ما است، آن را خواهیم داشت و چیزی نیست كه بشود آن را وسیله‌ای قرار داد برای زورگویی و مانند اینها. و آنچه برای ما مسلّم و مشخّص است، این است كه در قبال این قضیّه مثل قضایای دیگر جمهوری اسلامی، یك عدّه‌ای كه خودشان را قدرتمند می‌بینند و قدرتمند میدانند، میخواهند زورگویی كنند، باج‌گیری كنند، جمهوری اسلامی را به عقب‌نشینی وادار كنند؛ و جمهوری اسلامی عقب‌نشینی نخواهد كرد. ما به توفیق الهی و به كمك الهی آنچه را مصلحت كشور است، آنچه را نیاز كشور است، چه نیاز امروز كشور، چه نیاز آینده‌ی كشور، تا آن قدری كه توان ما اجازه میدهد -كه الحمدلله توانمان كم هم نیست؛ توان ملّت ایران، ظرفیّت ملّت ایران زیاد است- تا آنجایی كه میتوانیم، ان‌شاء‌الله پیش خواهیم برد.

امیدوارم خداوند متعال نیّتهای ما را خالص كند برای خودش، و مسئولین ما را موفّق بدارد تا بتوانند وظایفی را كه بر عهده‌شان است انجام بدهند و از كار و تلاش خسته نشوند، از پا ننشینند و دنبال كنند، رضای الهی را درخواست كنند و ان‌شاء‌الله دعای حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) شامل حال ملّت ما و مسئولین ما باشد و روح مطهّر امام بزرگوار و شهدای عزیزمان هم از همه‌ی ما راضی باشد. امیدواریم ان‌شاء‌الله این اجلاس شما هم اجلاس موفّقی باشد، و بتواند به پیشرفت كار مجلس خبرگان كمك كند.

والسّلام علیكم و رحمة ‌الله و بركاته


1) در ابتدای این دیدار -كه در پایان هشتمین اجلاسیه‌ی دوره‌ی پنجم مجلس خبرگان تشكیل شد- آیت الله احمد جنّتی (رئیس مجلس خبرگان) و حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی (نایب رئیس مجلس خبرگان) گزارشاتی ارائه كردند.
2) سوره‌ی نساء، بخشی از آیه‌ی 64؛ «... ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنكه به توفیق الهی از او اطاعت كنند ...»
3) سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی 146؛ «و چه بسیار پیامبرانی كه همراه او توده‌های انبوه، كارزار كردند ...»
4) سوره‌ی سبأ، بخشی از آیه‌ی 46؛ «... من فقط به شما یك اندرز میدهم كه: دو دو و به تنهایی برای خدا به پا خیزید ...»
5) ستم‌پذیری
6) برانگیختن تمایل یا انگیزه
7) سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی 112؛ «پس، همان گونه كه دستور یافته‌ای ایستادگی كن، و هر كه با تو توبه كرده [نیز چنین كند] ... »
8) سوره‌ی مدّثّر، آیه‌ی 7؛ «و برای پروردگارت شكیبایی كن»
9) سوره‌ی عصر، بخشی از آیه‌ی 3
10) سوره‌ی احزاب، آیه‌ی 22؛ «و چون مؤمنان دسته‌های دشمن را دیدند، گفتند: «این همان است كه خدا و فرستاده‌اش به ما وعده دادند و خدا و فرستاده‌اش راست گفتند...».
11) سوره‌ی انعام، بخشی از آیه‌ی 112؛ و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای انس و جن برگماشتیم. بعضی از آنها به بعضی، برای فریب [یكدیگر] سخنان آراسته القا می‌كنند و اگر پروردگار تو می‌خواست چنین نمی‌كردند. پس آنان را با آنچه به دروغ می‌سازند واگذار.
12) سوره‌ی انبیاء، بخشی از آیه‌ی 87
13) سوره‌ی انفال، بخشی از آیه‌ی 58؛ «... [پیمانشان را] به سویشان بینداز ...»
14) رفتار، مشی

دسترسی سریع