پیام آیت‌الله العظمی جوادی آملی به مراسم گرامیداشت روز جهانی فلسفه در دبی

حضرت آیت الله جوادی آملی در این پیام اظهار داشتند: بشر را اندیشههای صائب و عملهای صالح اداره میكند كه نه كسی بیراهه برود و نه راه كسی را ببندد؛ نه جنگ جهانی اول و دوم و مانند آن رخ بدهد و نه جنگهای نیابتی مقطعی در گوشه و كنار جهان ظهور كند.

1400/08/29
|
12:45

حضرت آیت الله جوادی آملی پیام تصویری به مراسم گرامیداشت روز جهانی فلسفه با عنوان «فردای بهتر با معنویت و عقلانیت بیشتر» كه در محل نمایشگاه بین المللی اكسپو دبی، سالن جمهوری اسلامی ایران، برگزار شد ارسال كردند كه متن آن به این شرح است:
أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمّة الهداة المهدیّین سیّما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء علیهما آلاف التّحیة و الثّناء، بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء إلی الله».
مقدم شما فرهیختگان و نخبگان فرهنگی را گرامی میداریم؛ از برگزاركنندگان این همایش و نشست وزین علمی حقشناسی میكنیم و از همه بزرگوارانی كه با ایراد مقال یا ارائه مقالت بر وزن علمی این همایش و نشست افزودند حقشناسی میكنیم. از ذات اقدس الهی مسئلت میكنیم آنچه خیر و صلاح و فلاح جهان بشریت است به همه ما عنایت كند تا جهانی بر محور عدل و بر مدار علم، به هدف نهایی خود برسد.
بحث درباره فلسفه است به مناسبت روز جهانی فلسفه. فلسفه به نظری و عملی تقسیم میشود. همانطوری كه در محدوده حس، ما یك نیروی علمی داریم و یك نیروی عملی؛ یعنی چشم و گوشی داریم كه میفهمند و میبینند و میشنوند و دست و پایی داریم كه حركت میكنند و میكوشند، در درون ما هم نیرویی است به نام عقل نظر كه اهل اندیشه است و عقل عمل كه اهل انگیزه است. در نهان ما نیرویی است كه میفهمد و نیرویی است كه تصمیم میگیرد؛ آن نیروی اندیشه، عهدهدار جزم علمی است و آن نیروی انگیزه، عهدهدار عزم عملی است.
بشر را اندیشههای صائب و عملهای صالح اداره میكند كه نه كسی بیراهه برود و نه راه كسی را ببندد؛ نه جنگ جهانی اول و دوم و مانند آن رخ بدهد و نه جنگهای نیابتی مقطعی در گوشه و كنار جهان ظهور كند. خدای جهانآفرین و بشرآفرین و هماهنگ كننده بشر و جهان، این دو قدرت را به انسان داد كه با یك قدرت، خوب بیندیشد و با قدرت دیگر خوب كار كند؛ آن یكی به نام عقل نظر و این یكی به نام عقل عمل.
مطلب دوم آن است كه بخشهای علمی خواه به اندیشه برگردد خواه به انگیزه، به اصطلاح حكمت نظری و حكمت عملی، هر دو بخش را عقل نظری به عهده دارد؛ یعنی آن نیرویی كه مسئول جزم و اندیشه است هم باید بررسی كند «بود و نبود» جهان را كه چه هست و چه نیست و هم «باید و نباید» جهان را كه چه كار كنیم و چه كار نكنیم؛ یكی به نام حكمت نظری است كه مربوط به معرفت بود و نبود است یكی حكمت عملی است كه مربوط به باید و نباید است، هر دو رشته را عقل نظر به عهده دارد. آن نیرویی كه مسئول ادراك است و مسئول معرفت است، عهدهدار علم نظری و عملی است؛ حكمت عملی را عقل نظری درك میكند همانطوری كه حكمت نظری را عقل نظری درك میكند. عقل عملی عهدهدار تصمیم و نیت و اراده و عزم است و كارهای اندیشهورزی، تحقیق و پژوهش، مربوط به عقل نظر است.
به آن قسمتی كه مربوط به اندیشه است میگویند فلسفه نظری و به آن قسمت كه مربوط به انگیزه است میگویند فلسفه عملی؛ هر دو بخش فلسفه را عقل نظر درك میكند. فلسفه نظری به منطقیات و طبیعیات و ریاضیات و الهیات تقسیم میشود، فلسفه عملی به تهذیب نفس و تدبیر منزل و اداره كشور و روابط بینالملل و امثال ذلك برمیگردد. چه هست را و چه نیست را یعنی حكمت نظر را فلسفه نظری میگویند و چه باید و چه نباید را فلسفه عملی میگویند كه هر دو را عقل نظر درك میكند گرچه در مقام كار، بخش عملی اجرایش به عهده عقل عملی است.
جهان وقتی به صورت تمدن والا در میآید كه هم عقل نظر خوب بفهمد چه هست و چه نیست و هم خوب بفهمد كه چه باید و چه نباید و هم عقل عمل درست باید و نباید را عمل كند تا راه خود را طی كند و راه دیگران را نبندد.
قرآن كریم فرمود خداوند بشر را با سرمایه خردفهم و خردسنج آفرید بشر را بدون عقل رها نكرد، یك؛ ره آوردهای عقلی و عقلانی عقل را محترم شمرد، دو؛ ره آورد عقل را گوشزد كرد، سه و خود را در برابر عقل بشر مسئول دانست، چهار؛ فرمود من اگر این كار را نكنم بشر عاقل به من اعتراض میكند. این آزادی و حرّیت را خدای سبحان به عقل اندیشوران فلسفی داد.
در بخش پایانی سوره مباركه «نساء» فرمود من رهبران الهی را فرستادم انبیای الهی را فرستادم ابراهیم، موسی، عیسی، رسول گرامی و سایر انبیا (علیهم آلاف التحیة و الثناء) را فرستادم: ﴿رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرین لِئَلاَّ یَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ﴾ فرمود من بشر را از دیار ناآشنا به دیار ناآشنا آفریدم و دعوت میكنم؛ آنچه برایشان آشناست به حسب ظاهر همین نظام آسمان و زمین است؛ بشر نه میداند از كجا آمده است و نه میداند به كجا میرود، من اگر رهبران آسمانی نفرستم رهبران الهی به عنوان انبیا و اولیای الهی اعزام نكنم بشر در معاد یا هماكنون در برابر منِ خدا اعتراض میكند میگوید خدایا! تو كه ما را آفریدی از گذشته دور ما باخبر بودی و از آینده دور ما باخبری، چه خوب است و چه بد است را میدانی، چه عدل است و چه ظلم است را میدانی، چه زشت است و چه زیباست را میدانی، چرا راهنما نفرستادی؟ چرا رهبران غیب را برای ما اعزام نكردی؟ ﴿رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرین‏ لِئَلاَّ یَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ﴾.
این قدر به عقل بها میدهد، این قدر به عاقلان آزادی میدهد كه حتی در برابر خدا بگویند چرا این كار را كردی؟ چرا آن كار را نكردی؟ البته در محور سؤال در مدار پرسش! حق دارند بپرسند كه چرا پیامبر نفرستادی؟ راهنما نفرستادی؟
پس انسان، مسلّح به عقل است اما همین عقلی كه در بخش اندیشه، بود و نبود عالم را خوب بفهمد و در بخش انگیزه، باید و نباید جهان را خوب بفهمد، معیار معرفت را در حس و تجربه خلاصه نكند، نگوید چیزی كه بطلانپذیر است و بطلانپذیر نیست محور درك است، بگوید بعضی از امور با تجربه اثبات میشود و با تجربه ابطال و برخی از امور با تجرید و نه تجربه.
روز جهانی فلسفه یعنی روز جهانی اندیشه و انگیزه. اگر بشر بخواهد از سلامت فكر برخوردار بشود از معنویت طرفی ببندد راحت زندگی كند و راحت سفر كند بیراهه نرود و راه كسی را نبندد جنگی نه داخلی و نه خارجی به بار نیاورد این بشر باید روز جهانی فلسفه را گرامی بدارد هم فلسفه نظری و هم فلسفه عملی؛ منتها فلسفه عملی كه بخشهای عملی است كه اشاره شد، تحت اشراف فلسفه نظری است. فلسفه نظری به خصوص الهیاتش ارتباطی با مردم ندارد، فلسفه الهی با جامعه كاری ندارد، با بشر كاری ندارد، با تمدن كاری ندارید، كار فلسفه الهی مستقیما اینها نیست. خوب عنایت كنید كه پیام فلسفه نظری چیست، رسالت فلسفه نظری چیست و قلمرو فرمانروایی الهیات فلسفه چیست.
فلسفه عملی با تربیت مردم، معنویت مردم، اصلاح امور مردم، سیاست مردم، جامعهشناسی مردم و تاریخ مردم كار دارد كه دستور عملی میدهد و ارتباط تنگاتنگ روزانه بلكه لحظهای با مردم دارد. فلسفه عملی، لحظهای با تمام مردم كار دارد اما فلسفه نظری با مردم كار ندارد، با شؤون زندگی مردم كار ندارد، فلسفه نظری آمده است كه علوم را تربیت كند، فلسفه نظری آمده است كه رهبری علوم را به عهده بگیرد نه علما را. آن مع الواسطه است كه با علما كار دارد و بعد از علما با جامعه كار دارد. فلسفه الهی با دو واسطه با مردم و جامعه و تمدن كار دارد. كار روزانه فلسفه نظری تربیت علوم است میخواهد دانش را تربیت كند میخواهد فرهنگ را مؤدب كند. فلسفه الهی كارش این است فلسفه الهی كه با مردم كار ندارد.
فلسفه الهی میگوید علم! «أیها العلم»! دانش! ای دانش! تو حیاتت به زنده بودن معلوم است، اگر معلوم مرده سردخانهای را بررسی كردی میشوی علم مرده و اگر معلوم زنده پویا و حركتدار و متحرك و زنده را بررسی كردی، توی علم میشوی زنده.
تبیین این مطلب آن است كه الهیات فلسفه درباره جهان كه میاندیشد، هستی جهان كه چه هست و چه نیست را بررسی میكند میگوید اگر موجودی هستیاش عین ذات او بود، این مبدأ نمیخواهد و اگر هستیاش عین ذات او نبود حتماً علت و سبب دارد. این بیان نورانی امیر بیان علی بن ابی طالب(علیه افضل صلوات المصلین) است كه فرمود: «كُلُّ قَائِمٍ فِی سِوَاهُ مَعْلُولٌ» هر موجودی كه هستی اش عین ذاتش نیست علت دارد و اگر موجودی هستی اش عین ذاتش بود هرگز زوالپذیر نیست؛ نه سابقه عدم در بامداد ازل دارد نه لاحقه عدم در شامگاه ابد؛ چنین چیزی ازلی خواهد بود ابدی خواهد بود؛ «كُلُّ قَائِمٍ فِی سِوَاهُ مَعْلُولٌ». این از بیانات نورانی امیر المؤمنین(علیه السلام) است از بیانات نورانی علی بن موسی(علیهما السلام) است هم امام رضا فرمود هم امیر المؤمنین فرمودند كه چیزی كه هستی اش عین ذاتش نیست علت میخواهد.
مطلب دیگر آن است كه نه آسمان و نه زمین و نه آنچه بین آسمان و زمین است هستی آنها عین ذات آنها نیست؛ سابقه عدم دارند، لاحقه عدم دارند، در دیرزمان یا زودزمان نبودند یا نیست میشوند پس هیچ كدام از اینها قائم به ذات نیستند و همه اینها مبدأ دارند آفریدگار دارند و آفریدگار اینها قیم و قیوم اینهاست و پیوند اینها با قیوم، پیوند ذاتی و ناگسستنی است لذا هر موجودی را شما بررسی كنید این موجود مثلث است یعنی یك نظام فاعلی دارد كه او را آفرید، یك نظام غایی دارد كه هدف اوست و یك نظام داخلی دارد كه موجودی درونی اوست.
بشر كنونی متأسفانه چند صباحی است كه آسمان و آسمانی، زمین و زمینی، دریا و دریایی، صحرا و صحرایی، این موجودات را مثله كرد؛ یعنی اگر آسمانشناس است چه كسی آفرید و برای چه چیزی آفرید را این دو ضلع را از آن گرفت فقط مثله شدهاش ماند به نام آسمان و به نام منظومه شمسی و به نام ستارههای ثابت و سیار و مانند آن؛ اگر
در زمین است و اگر در دریا و صحراست این ﴿هُوَ الْأَوَّلُ﴾ را كه او را آفرید و «هو الْآخِرُ» را كه هدف اوست این دو ضلع را از بدنه این موجود گرفت، این مثلث واقعی را مثله كرد، ارتباطش را از آفریدگار قطع كرد، ارتباطش را از آینده قطع كرد، چه كسی آفرید و برای چه آفرید، این دو ضلع را از این گرفت و این را مثله كرد و مردار سردخانهای كرد و این مردار سردخانهای را محور علم قرار داد كه الآن میگویند زمین چیست یا چند میلیون یا چند میلیارد سال قبل یا بعد چه بوده است یا چه میشود اما چه كسی كرد و برای چه كرد را كنار گذاشتند.
وقتی این مثلث را مثله كردند، این آسمان سردخانهای را، زمین سردخانهای را، بشر سردخانهای را، دریا و دریایی سردخانهای و مرده را در دانشگاهها آوردند نتیجهاش جز الحاد جز كفر جز بیدینی و جز بیتوجهی به آغاز و انجام جهان چیز دیگری نیست.
روز جهانی فلسفه پیام الهیات فلسفه این است كه فلسفه الهی اولین رسالتش این است كه علم را تربیت كند، بگوید «ایها العلم» تو سردخانه نرو، تو در فضای باز زنده بیندیش، هر چیزی را كه دیدی بیندیش كه فاعل آن چیست غایت آن چیست چه كسی آن را به این زیبایی و دقت خلق كرد كه هر چه لازم داشت به آن داد و برای هدف خلق كرد، این ﴿هُوَ الْأَوَّلُ﴾ را كه یك ضلع مثلث است، «هو الآخر» را كه ضلع سوم این مثلث است به بدنه این ضلع دوم بچسباند این را زنده كند وقتی معلوم، زنده شد علم میشود زنده.
پنج طایفه از آیات قرآن كریم كه حرف همه انبیا(علیهم الصلاة و علیهم السلام) است این است كه جهان مسلمان است جهان موحد است جهان حامد است جهان ساجد است جهان مطیع است: ﴿فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعین﴾. دانش وقتی مسلمان میشود كه موحدانه و مثلثانه تدریس بشود؛ اگر معلوم، زنده بود و مسلمان، علم، زنده میشود و مسلمان، دانشگاه، زنده میشود و مسلمان، دیگر نه بیراهه رفتنی در كار است نه بدراهه رفتن و نه راه كسی را بستن.
این عقلانیت وحیانی را قرآن كریم به قدری حرمت داد كه خدا فرمود من اگر انبیا نمیفرستادم رهبران الهی نمیفرستادم بشر به من اعتراض میكرد میگفت تو كه میدانستی ما بعد از مرگ نمیپوسیم ما مثل درخت نیستیم كه مرگ ما عبارت از هیزم شدن ما باشد، ما مانند آن مرغ هستیم كه از قفس پرواز میكنیم ما با مرگ از پوست به در میآییم نه بپوسیم، چرا برای ما رهبر نفرستادی؟
بنابراین ارتباط تنگاتنگ الهیات فلسفه با علوم است. فلسفه الهی میكوشد علم را تربیت كند و به آن میگوید معلوم مرده علم مرده تربیت میكند، علم زنده در سایه تحقیقِ معلومِ زنده است. معلوم سردخانهای افسرده پژمرده مثله شده، علمی جز جنگ جهانی اول و دوم یا جنگهای نیابتی كه هماكنون میبینید نیست.
روز جهانی فلسفه را ما گرامی میداریم؛ گرامی داشت فلسفه در الهیات آن است، الهیات فلسفه، عمیق است و ارتباط تنگاتنگش با علوم است. علوم زنده عالم زنده میپرورانند، عالم زنده، فضای دانشگاهی را زنده میكند، دانشگاه زنده جهان را زنده میكند و جهان زنده جهان عدل است و عقل.
من مجدداً مقدم همه شما را گرامی میدارم، از بزرگوارانی كه در برگزاری این محفل عظیم كوشش كردند و تلاش میكنند حقشناسی میكنم و از همه بزرگوارانی كه با نوشتن مقالههای علمی یا ایراد سخنرانی های وزین علمی بر وزن علمی این همایش افزودند و میافزایند سپاسگزارم. از ذات اقدس الهی مسئلت میكنم روزی بشود كه جهان جز عدل و صلح نبیند و آن روز ظهور ذخیره عالم وجود مبارك ولی عصر(ارواحنا فداه) است.
«غفر الله لنا و لكم و السلام علیكم و رحمة الله و بركاته»

دسترسی سریع