در پنجمین روز از هفته دفاع مقدس، جمعی از پیشكسوتان و فعالان عرصه جهاد و مقاومت صبح امروز چهارشنبه 4 مهر 1403 با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار كردند.
حضرت آیتالله خامنهای در جمع پیشكسوتان و فعالان عرصه جهاد و مقاومت فرمودند: دشمن از پول، سلاح، امكانات و تبلیغات جهانی برخوردار است، طرف مقابل یعنی مؤمنین و مجاهدین فی سبیلالله عشری از اعشار آن امكانات هم ندارند، اما در عین حال آن كسی كه پیروز است طرف مجاهد فی سبیلالله است؛ مقاومت فلسطین و حزبالله پیروز است.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
* مطلبی كه امروز ما برای موضوع دفاع مقدس خوب است برای مخاطب مطرح كنیم، عمدتاً دو مسئله است:
1- یكی چرایی جنگ 8 ساله است. نسل جوان ما كه دوران جنگ را و دوران انقلاب را درك نكردند، بدانند كه اصلاً چرا جمهوری اسلامی وارد یك نبردی شد كه هشت سال طول كشید. هشت سال زمان كوتاهی نیست. همه اركان كشور و امكانات كشور در خدمت دفاع از كشور قرار میگیرد. این علت ورود ما در جنگ چه بود؟
2- موضوع دومی كه باید مورد توجه قرار بگیرد برای مخاطب امروز، گزارشگونهای از جنگ است، گزارش جنگ.
مخاطبین این سخنان نسل جوان، نسل جوان آینده، فرزندان شما هستند؛ همه درباره این موضوعات بایستی فكر كنند، كار كنند، درس بگیرند.
* درباره مسئله چرایی جنگ؛ چرا جنگ تحمیلی آغاز شد؟ انگیزه حمله به مرزهای ایران انقلابی صرفاً مخصوص صدام و حزب بعث نبود. سردمداران نظم جهانی آن روز، انگیزههای بسیار بیشتری از صدام برای آغاز این جنگ داشتند.
آن روز، دو قدرت بزرگ در دنیا بودند و هر كدام دنبالههایی داشتند، آن دو قدرت آمریكا بود و شوروی سابق. دولتهایی، نظامهای سیاسی، اینها تقریباً همهشان در این قضیه انگیزه داشتند. جمهوری اسلامی، ایران اسلامی برای اینها یك عنصر غیرقابل تحمل بود.
اما چرا ایران اسلامی برای آنها غیرقابل تحمل بود؟ ما كه آن روز علیه كسی اقدامی نكرده بودیم! حالا امروز به ما میگویند شما به فلان جا موشك دادید، به فلان جا پهپاد دادید؛ آن روز كه این حرفها نبود، علت دشمنی چه بود؟
علت این بود كه در این نقطه حساسی دنیا یك انقلاب مردمی بینظیر به وجود آمده بود و تفكر نوینی را برای اداره جهان ارائه كرده بود، نظم حاكم آن روز بر جهان، این تفكر نوین رو نمیتوانست تحمل كند.
آن روز جهان، جهان سلطه بود؛ البته امروز هم هست لكن آن روز سخنی، فریادی، موضع صریحی در مقابل این نظم باطل و نابود كنندهی فضیلتها وجود نداشت. نظم جهان، نظم سلطه بود. سلطه یعنی چه؟ نظام سلطه، یعنی دنیا به دو بخش تقسیم میشود، بعضی كشورها سلطهگرند بعضی كشورها سلطه پذیرند، شق سومی ندارد.
جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی، نظام اسلامی یك فریاد صریح علیه این نظم بود.
* جمهوری اسلامی سخن جدیدی بود در قبال این نظم باطل. زورگویان عالم، سلطهگران عالم، این را تحمل نمیكردند. میدانستند كه این حرف، این فكر، خاصیتش توسعه یافتن در دنیاست. درست فهمیده بودند و توسعه یافت، این فكر در دنیا توسعه یافت و ملتها را جذب كرد.
امروز بعضیها جمهوری اسلامی را ملامت میكنند از داخل خودمون كه جمهوری اسلامی با دنیا بد است و با دنیا قهر است؛ این خلاف واقع است، چنین چیزی نیست. اگر منظور این است كه ما با دنیا كار سیاسی، كار اقتصادی، تعامل و رفت و آمد نداریم، كه خب این واضح است كه خلاف واقع است.
ما امروز با مجموعههایی كار میكنیم كه بیش از نیمی از مردم دنیا در این مجموعهها، در این كشورها زندگی میكنند. رفت و آمد داریم، تعامل داریم، تجارت داریم. نه، این هوچیبازیهایی كه گاهی مشاهده میشود از بعضیها كه «آقا با همه قهریم، با همه بدیم»، نه، با همه قهر نیستیم، بد نیستیم.
اگر مراد این است، این درست نیست. اگر مقصود این است كه ما با نظم سیاسی نظام سلطه مخالفیم، بله، این درست است. امروز هم مثل همان اول انقلاب، با نظام سلطه ما مخالفیم. با تسلط آمریكا مخالف هستیم.
امروز دیگر شوروی وجود ندارد؛ اما آمریكا در رأس كشورهای غربی یكهتاز است. میبینیم نتایج كارهایشان را، جنگهایی كه راه میافتد، ظلمهایی كه میشود، تبعیضهایی كه صورت میگیرد، ملتهایی كه زیر فشار قرار میگیرند، ما با اینها مخالفیم. صریحاً هم مخالفت خودمان را ابراز میكنیم. آن روز انگیزه حمله به مرزهای ایران شد. امروز به بركت ایستادگی ملت ایران و به بركت حضور قدرتمندانه ملت ایران در صحنههای مختلف، آن جرأت را دیگر ندارند كه به مرزها حمله كنند. جور دیگری مشغول موذیگری و مشغول دشمنی كردن و عناد هستند.
* صدای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، صدایی صریح در قبال نظم غلط جهانی بود كه با آن مخالف بودند و هستند. این را باید از بن دندان درك كنیم، مسئله انرژی هستهای، حقوق بشر و حقوق زن و این حرفها نیست، اینها بهانه است. مسئله، مسئله آوردن سخنی نو در قبال نظم باطل فاسد تبعیض آمیز جهانی است كه امروز بر دنیا حاكم است. با این دعوا دارند، با این مخالفند و این مخالفت برطرف نمیشود تا وقتی كه جمهوری اسلامی و ملت ایران حرف زور آنها را قبول كنند، كه قبول هم نخواهند كرد.
جاذبههای جمهوری اسلامی، این تاثیر زیادی داشت، یعنی اینها را به وحشت میانداخت. دو جور جاذبه در جمهوری اسلامی بود و هست و باید این دو جور جاذبه حفظ بشود. ملتها را به خودش جذب میكند، یك جاذبه سیاسی، یك جاذبه معنوی.
جاذبه سیاسی عبارت بود از همین ایستادگی در مقابل نظم غلط جهانی، این جاذبه سیاسی دارد. ملت ها برعكس قدرتها، برعكس دولتها دلشان گرایش به این جاذبه سیاسی دارد.
جاذبه معنوی هم همین توجه به ایمان الهی، ایمان دینی، در نظام اسلامی، این جاذبه دارد، این خیلی جاذبه دارد. در این دنیای مادی، جوانها در همین كشورهای به اصطلاح پیشرفته و متمدن، احساس پوچی میكنند. این را امروز دانشمندان، متفكران خود آنها هم دارند بیان میكنند، احساس پوچی میكنند، احساس بیفایدگی میكنند، روز به روز خودكشیها زیادتر میشود. ایمان دینی به آنها احساس پناه میدهد، دل آنها را گرم میكند، احساس دینی خاصیتش این است.
* در گزارش تبیینی ما میگوییم این جنگ برای دفاع از خاك وطن فقط نبود؛ البته دفاع از وطن یك ارزش است. در این تردیدی نیست، اما مسئله این جنگ بالاتر بود از این حرفها. دفاع از اسلام بود. عمل كردن به دستور قرآن بود. این جنگ در مسیری قرار داشت كه به آن مسیر در تعبیرات دینی و ادبیات دینی گفته میشود جهاد فی سبیل الله.
دفاع مقدس جهاد فی سبیل الله بود. دفاع مقدس انقلاب را زنده نگه داشت، اسلام را زنده نگه داشت، ملت ایران را عزیز كرد، روح معنوی را در كشور ترویج كرد، جوهر واقعی انسانی و ایمانی را در جوانها زنده كرد.
جوانهایی كه رفتند در میدان جنگ، از یك آدم معمولی تبدیل شدند به یك ولیّ الهی. مردانی كه وارد میدان جنگ شدند، با یك نگاه ساده و معمولی به مسائل دینی، از میدان جنگ بیرون آمدند، مثل یك عارف الهی و معنوی. امام بزرگوار ما یك عارف بزرگ بود، یك انسان والا بود. ایشان خطاب به خیلی از بزرگان، به طور عام گفت: «70 سال عبادت كردید، خدا قبول كند از شما، بروید یك مقدار هم وصیتنامه شهدا را بخوانید.»
* امروز یك واقعهای مشابه دفاع مقدس ما در لبنان و فلسطین در حال انجام است. این حوادث لبنان و فلسطین هم مثل حوادث جنگ تحمیلی، جهاد فی سبیلالله است.
حكم قطعی شرعی این است كه بر همه واجب است تلاش كنند و كمك كنند فلسطین را و مسجدالاقصی را برگردانند به مسلمانان و به صاحبان اصلیاش. اینجا یك حركت الهی دارد انجام میگیرد؛ مردم فلسطین و غزه دارند مجاهدت و جهاد فی سبیلالله میكنند به معنای واقعی كلمه.
حزبالله لبنان كه به خاطر غزه سینه خودش را سپر میكند و در معرض این حوادث تلخ قرار میگیرد او دارد جهاد فی سبیل الله میكند.
* در این نبرد امروز لبنان و فلسطین، دشمن كافر و خبیث از بیشترین تجهیزات برخوردار است. آمریكا پشت سر اوست، آمریكاییها میگویند: ما دخالتی نداریم، خبر نداریم، خلاف واقع میگویند! هم خبر دارند، هم دخالت دارند، هم به پیروزی رژیم صهیونیستی احتیاج دارند.
همین دولت كنونی آمریكا برای انتخاباتی كه در پیش دارند احتیاج دارد كه نشان بدهد كه از رژیم صهیونیستی حمایت كرده و او را پیروز كرده است البته به آرای مسلمانهای آمریكا هم احتیاج دارند لذا تظاهر میكنند كه دخالتی ندارند.
* دشمن از پول، از سلاح، از امكانات، از تبلیغات جهانی برخوردار است، طرف مقابل مومنین، مجاهدین سبیل الله، عشری از اعشار آن امكانات را هم ندارند، اما در عین حال آن كسی كه پیروز است طرف مجاهد فی سبیل الله است. مقاومت فلسطین پیروز است. حزبالله پیروز است.
تا امروز هم این پیروزی برای طرف حزب الله و نیروهای مقاومت بوده است؛ یك دلیلش كشتار مردم است.
اگر رژیم صهیونی خبیث توانسته بود نیروهای مبارز را شكست بدهد، چه در غزه، چه در كرانه باختری، چه در لبنان، اگر توانسته بود نیروی مبارز را شكست بدهد، احتیاج نداشت در دنیا صورت خودش را اینجور سیاه و كریه نشان بدهد و این جنایت را، جنایات را علیه خانه و مدرسه و بیمارستان و فرزند و كودك و زن انجام بدهد.
* چون رژیم نتوانسته بر نیروی مقاومت پیروز بشود، ناچار است، ناگزیر است كه تظاهر به غلبه بكند با زدن زنها و كودكان و مردم بیدفاع و ماشین در جاده و مدرسه و بیمارستان. پس تا الان هم او شكست خورده.
بله، ضربه وارد میكنند. كسانی از عناصر مؤثر و ارزنده حزبالله را به شهادت رساندند، بلاشك خسارت بود برای حزبالله. البته در حدی نبود كه حزبالله را از پا بیندازد.
استحكام سازمانی و انسانی حزبالله بسیار بیشتر از این حرفهاست. آنها اقتدارشان، تواناییشان، استحكامشان خیلی بیشتر از این حرفهاست كه با این شهادتها ضربه اساسی بخورند.
البته از دست دادن یك نفر، به خصوص اگر فرمانده باشد و سابقه جهاد فی سبیل را داشته باشد، خسارت است. در این شكی نیست. بنابراین هم تا امروز اینها پیروز شدند، هم به توفیق الهی، به حول قوه الهی، پیروزی نهایی در این نبرد متعلق به جبهه مقاومت و جبهه حزبالله خواهد بود.
* آخرین صحبت امروز من این است: من میگویم رزمندگان ما، مجاهدان ما برای اینكه پرچم دشمن در مرزهای ما برافراشته نشود، جان خودشان را قربانی كردند، فداكاری كردند. جوانان مبارز و مجاهد خانوادههای خودشان را داغدار كردند برای اینكه پرچم دشمن در مرزهای این كشور بالا نرود. نمیشود ملت ایران قبول كند كه همان پرچمها به وسیله افراد نفوذی، به وسیله انسانهای فریبخورده در داخل كشور برافراشته بشود.
این پرچم، پرچم نفوذ فرهنگی و سبك زندگی دشمن و وسوسههای خصمانه دشمن نباید در داخل كشور در دستگاههای مختلف ما برافراشته شود. باید مراقبت كرد، همه موظفند. در وزارت آموزش و پرورش باید مراقبت كرد، در صدا و سیما باید مراقبت كرد، در مطبوعات باید مراقبت كرد، در وزارت علوم و وزارت بهداشت كه محل تربیت جوانهاست باید مراقبت كرد. آنجا دشمن به وسیله رزمندگان ما شكست خورد نباید گذاشت آن دشمن شكست خورده در داخل كشور با انحاء حیلهها و ترفندها كار خودش را دنبال كند و انجام دهد. امیدواریم خدای متعال همه مسئولین ما، همه مردان و زنان ما، همه فعالان بخشهای مختلف ما را با هوشیاری كامل در مقابل توطئه دشمن نگه دارد.