كارشناس اخلاق و عرفان اسلامی
آیت الله علی احمدی میانجی، چهارم محرم الحرام 1345 ه . ق (1306 ش) در روستای پورسخلو دیده به جهان گشود. دوران كودكی و نوجوانی را در چنین محیط خانوادگی، كه سرشار از تلاش و كوشش، صفا و صمیمیت و عبودیت و معنویت بود، سپری كرد و در دامن مادری از سلاله رسول كرم (ص) كاملاً تربیت اسلامی یافت. وی آموزش كتاب های «نصاب الصبیان»، «گلستان سعدی»، «منشأت امیر نظام»، «ابواب الجنان»، «تاریخ نادر» و مقدمات عربی را نزد پدر گذرانیده و با پشتكار خود توانست حدود دویست بیت از «نصاب» را حفظ كند و تا حدودی به زبان فارسی مسلط شود.
استاد دلسوز
سال 1358 ه . ق (بهار 1318) در سن دوازده سالگی، پدر او را به شهر میانه آورد و فرزندش را به دست عالمی فدكار و دلسوز سپرد تا به صورتی كه خود مصلحت می داند، تعلیم و تربیت كند.
این روحانی ربّانی، مرحوم حضرت آیت الله آقا میرزا ابومحمد حجتی، یكی از دوستان صمیمی و قدیمی پدر و از شاگردان حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی در قم به شمار می رفت كه به تازگی از آن شهر به میانه بازگشته و به جای مرحوم پدرش آیت الله آقا میرزا محمد حجتی، رهبری مذهبی مردم میانه را بر عهده گرفته بود.(3) او با مشورت و هدایت آیت الله حائری، تصمیم داشت، حوزه علمیه میانه را كه از مدت ها پیش به تعطیلی گراییده بود، دوباره فعال كند.
لذا ورود این طلبه جوان و پرشور، به عملی كردن تصمیم وی سرعت و عینیت بیشتر بخشید و آیت الله احمدی اولین شاگرد حوزه درسی ایشان شد.
آیت الله احمدی میانجی نخست آموزش نحو را به تنهایی پیش استاد آغاز كرد. بدین جهت او روزها و گاه شب ها در منزل استاد به سر می برد. بعدها نیز چند نفر دیگر به شاگردان استاد، اضافه شدند و بدین ترتیب عملاً قسمتی از منزل آیت الله حجتی برای تعلیم و تربیت طلاب اختصاص یافت.
استاد با مشاهده تلاش و استعداد و علاقه و خلوص اولین شاگردش، حتی بیش از فرزندان خود زمینه های رشد و شكوفایی او را فراهم آورد. آیت الله میانجی با اشاره به همین زحمات استاد می نویسد:
«... انصافاً ایشان در راه تحصیل حقیر، بسیار زحمت كشیده اند. جزاه الله خیراً...»
بنا به نوشته آیت الله احمدی، استاد هر روز مقداری تلاوت قرآن توصیه می كرد. بعد چند حدیث یاد می داد و سپس درس روز گذشته را می پرسید. اگر او خوب آموخته بود، آن گاه درس جدید را شروع می كرد.
او علاوه بر كتب علم نحو، كتاب حاشیه در منطق، معالم در اصول، مطول در معانی و بیان و بخش های عمده شرح لمعه و قوانین الاصول را هم در خدمت آیت الله آقا میرزا ابومحمد حجتی فرا گرفت. سپس قسمت باقیمانده از كتاب شرح لمعه و قوانین را نیز در محضر حضرت آیت الله حاج شیخ لطفعلی زنوزی كه به تازگی به میانه وارد شده بود و حجة الاسلام و المسلمین حاج میرزا مهدی جدیدی آموخت.
در مجموع، تحصیلات و توقف وی در این شهرستان، حدود پنج یا شش سال طول كشید.
دومین راهنما
آیت الله حاج شیخ لطفعلی زنوزی دومین استاد وی در میانه به شمار می آید. حاج شیخ لطفعلی، برادرزاده آیت الله میرزا رضی زنوزی تبریزی است. در نجف اشرف از محضر آیات عظام: نایینی، ایروانی و كاشف الغطا استفاده شایان برد و با آیات عظام: میلانی، خویی و مرعشی نجفی نیز هم بحث و هم درس شد. وی مجتهدی مسلم و از علمای بزرگ تبریز محسوب می شد؛ اما به دلیل آن كه در شهر میانه سكن بود، قدر و منزلت وی در محافل علمی شناخته نشد. ضمناً ایشان در تعلیم و تربیت طلاب و اداره حوزه میانه، با مسؤولین آن همكاری می كرد.(4)
به هر حال ایشان نیز با مشاهده استعداد و ضمیر پك آیت الله احمدی به گوهر وجودی او پی برد. لذا برای جلوگیری از ضایع شدن استعداد شاگردش، توقف بیش از پنج سال در حوزه میانه را به صلاح وی ندانست. بدین جهت به آیت الله احمدی پیشنهاد كرد كه هر چه زودتر به یكی از حوزه های قوی و مهم هجرت كند. آیت الله احمدی، این پیشنهاد را چندان جدی نگرفت؛ ولی آیت الله زنوزی كه موضوع را همچنان پی گیری می كرد، با مساعدت آیت الله حجتی، وی را به این مهم ملزم ساخت. نامه ای به علامه طباطبایی (صاحب تفسیر المیزان)، كه در تبریز بود، نوشت و از ایشان خواست تا مقدمات تحصیلات سطوح عالی را در آن شهر برای آیت الله احمدی فراهم كند. بدین ترتیب آیت الله احمدی،
در سال 1323 ه . ش بنا به اصرار آیت الله زنوزی، عازم حوزه تبریز شد و در مدرسه «حسن پاشا» سكن گردید. ایشان خود در این باره نقل می كرد:
«... بعد از استقرار در مدرسه، خواستم به خدمت علامه طباطبایی برسم و نامه را تقدیم كنم. لذا از طلاب و اساتید و سایر علمای شهر، آدرس منزل ایشان را خواستم؛ اما هیچ كس ایشان را نمی شناختند و می گفتند ما تا به حال یك همچون اسمی و شخصی را نشنیده و ندیده ایم. به مدارس دیگر مانند طالبیه رفتم، آنها هم چنین گفتند. چند روز به همین سبب معطل شدم تا این كه بالاخره پس از مدتی با مشقت بسیار آدرس منزل ایشان را به دست آوردم. فوری به خدمتشان رسیدم و نامه را تحویل دادم. ایشان مرا مورد لطف قرارداد و به آیت الله میرزا رضی زنوزی كه در آن ایام از مدرسین بزرگ حوزه تبریز بود، معرفی كرد...»(5)
آیت الله احمدی، درمدت كوتاهی كه در حوزه تبریز بود، از محضر اساتید بزرگ از جمله آیت الله میرزا رضی زنوزی كسب فیض نمود؛ اما بنا به دلایلی در همان سال به میانه برگشت و از آنجا به سوی شهر مقدس قم روانه شد.
تشرف به قم
آیت الله احمدی چون وارد شهر مقدس قم شد، نخست به زیارت كریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) بار یافت. بعد در یكی از حجره های مدرسه دارالشفاء سكن شد. او در این شهر، سطوح عالی را نزد مرحوم آیت الله سید حسین قاضی آموخت.(6) و بخش دیگری از آن
را هم در محضر حضرت علامه طباطبایی (صاحب تفسیر المیزان) كه به تازگی از تبریز به قم مشرف شده بود، فرا گرفت.
آیت الله احمدی پس از اتمام سطوح عالی فقه و اصول، درس خارج اصول را در خدمت مرحوم آیت الله آقا میرزا احمد كافی الملك یاد گرفت.(7) همزمان با این درس، دروس خارج فقه را در ابواب مختلف، از محضر بزرگانی چون: بروجردی، گلپایگانی، محقق داماد(8) و علامه طباطبایی (ره) بهره می جست و حتی در درس خصوصی مرحوم محقق داماد و علامه طباطبایی نیز شركت می كرد. البته با مرحوم علامه طباطبایی انس بیشتری داشت و به طور خصوصی در زمینه فقه، اصول و اخلاق بهره ها برد.
آیت الله احمدی درباره آشنایی خود با علامه نقل می كرد:
«اوائل، با این كه از طریق مرحوم آیت الله زنوزی به ایشان معرفی شده بودم، اما چندان توجهی به من نمی كردند تا این كه بعداً مأنوس شدیم و رفت و آمدم به خدمت ایشان زیاد شد و معظم له نیز به بنده لطف داشتند. ولی همیشه در ذهنم بود كه چرا آقای طباطبایی در اوایل این طور برخورد می كردند؟ یك روز كه فرصتی پیش آمد، این سؤال را با ایشان در میان گذاشتم، فرمودند: اول تصورم این بود كه می خواهید بی جهت وقت مرا بگیرید و عمر خودتان را هم ضایع كنید. این بود كه نمی خواستم این طور بشود. اما بعد دریافتم این طور نیست. لذا نظرم عوض شد...»(9)
آیت الله احمدی، در بُعد اخلاقی به شدت تحت تأثیر شخصیت علامه طباطبایی بود و گاه از ایشان نكات اخلاقی ظریفی را نقل می كرد و
به متانت، وقار و ادب استاد عنایت خاص داشت. نمونه هایی را در این رابطه بیان می نمود كه در بخش های آینده به بعضی از آنها اشاره خواهد شد.
تشكیل محفل تفسیری
او در كنار تحصیل، با همكاری و همفكری تنی چند از دوستان فاضل خود، همچون آیات: سید عبدالكریم موسوی اردبیلی، سید مهدی روحانی و سید ابوالفضل میرمحمدی، اقدام به برگزاری بحث تفسیر هفتگی كردند و پس از ایشان نیز آیات دیگری مثل: آقا موسی زنجانی، احمد آذری قمی، احمد پایانی، موسوی زنجانی و... به جمع آنان پیوستند. این محفل علمی، به طور مرتب در هر هفته برگزار می شد. اعضای جلسه هر كدام به تفاسیر مختلف مراجعه می كردند و پیرامون آیات مباحث مفیدی را مطرح می نمودند كه اغلب ظریف و دقیق و پربار بود. چنان كه این اواخر آیت الله احمدی تأسف می خورد كه چرا مذكرات این جلسات از اول یادداشت و ضبط نشد و می فرمود:
به خصوص آقای سید مهدی روحانی، پیرامون هر آیه ای از قران، یك برداشت و حرف جدیدی داشت.
گاهی بحث و گفتگو در میان اعضا به قدری طولانی می شد و آقایان مبانی همدیگر را مورد مناقشه و نقض قرار می دادند كه در نهایت جمع بندی بحث ها را مشكل می كرد. در این مورد آیت الله احمدی نقل می كرد:
«من هنگام جمع بندی جلسه به شوخی می گفتم: یك فایده جلسه تفسیر ما این است كه با این اشكالات و مباحثات، آیات محكمه خداوند، متشابه می شود؛ چون آقایان آن قدر دقت و موشكافی می كردند كه آن احتمال و نظری كه انسان هنگام مطالعه داشت، از او گرفته می شد.»
اگر چه برخی اعضای این محفل قرآنی با گذشت زمان و به علت مسافرت به مناطق مختلف یا مسئولیت های اجرایی در تمام جلسات حضور نمی یافتند و شخصیت های دیگری می آمدند، با این حال اعضای اصلی و بنیانگذار آن، از جمله آیت الله احمدی، همچنان با حضور قوی و فعال خود مانع از تعطیلی آن می شدند. این محفل تفسیری تا همین اواخر نیز ادامه یافت و نزدیك به نیم قرن به فعالیت خود ادامه داد. از آیت الله احمدی، یادداشت هایی از این جلسات به جای مانده است.
مدّرس فقه و معلّم اخلاق
وی از همان دوران طلبگی ضمن تحصیل، به تدریس نیز اهتمام داشت و درس های پیشین را به طلاب و فضلای پایین تر از خود می آموخت. آیت الله احمدی در حوزه علمیه قم جزو اساتید شناخته شده در سطوح عالی به شمار می رفت. به فقه و بخصوص به كتاب ارزشمند مكاسب شیخ انصاری، عنایت و علاقه خاصی داشت و هر سال آن را برای عده ای تدریس می نمود. او در امر آموزش طلاب، با شهید آیت الله قدّوسی در مدرسه حقّانی همكاری داشت و از اساتید سرشناس این مركز علمی و انقلابی محسوب می شد.
علاوه، درس اخلاق ایشان نیز در سطح حوزه علاقمندان زیادی داشت. لذا از مدارس مختلف، مانند مدرسه شهیدین، مدرسه معصومیه و مدرسه كرمانی ها، دعوت می شد و برای طلاب و فضلا در سطح های گوناگون درس اخلاق، كه با جذابیت ویژه ای توأم بود، ارائه می داد. او كه یك عمر فقه را با اخلاق به هم آمیخته بود، تبلور عینی یك «فقیه اخلاقی» بود.
در خدمت امام و انقلاب
سال 1341، كه قیام مراجع معظم تقلید به رهبری حضرت امام خمینی بر ضد لایحه «انجمن های ایالتی ولایتی» آغاز شد، آیت الله احمدی حضور متعهدانه خود را در این نهضت بزرگ اسلامی به خوبی نشان داد. او در هر رخداد مهمی، در صورت لزوم، نخست به خدمت حاج آقا روح الله خمینی و سایر مراجع معظم می رسید. بعد از كسب رهنمودهای لازم عازم میانه می شد و پیام آنان را به روحانیت و مردم آن سامان می رساند و با سازماندهی روحانیت و روشنگری مردم، در جهت آرمان های نهضت اسلامی گام های مؤثر و بلندی برداشت.
آیت الله احمدی، روش خاص خود را داشت: سعی می كرد به دور از احساسات و افراط كاری ها، بیشتر با منطق و استدلال قوی، منشأ اختلاف میان روحانیت و رژیم شاه را برای مردم بازگو كند و آنها را از ماهیت ضد اسلامی رژیم آگاه سازد. به همین علت جلسات سخنرانی ایشان، در مراحل حساس و سرنوشت ساز آن دوران بسیار سودمند و پربار جلوه می نمود.
عید نوروز و خرداد سال 1342، كه به فرمان حضرت امام خمینی، در سرتاسر كشور عزای عموی اعلام شد و روحانیت مأموریت یافت، مردم را در این ایام روشنگری كرده به افشای جنایت های رژیم بپردازد، آیت الله احمدی نیز به منظور اجرای امر مقتدای خود، وارد شهرستان میانه شد و با ایجاد همانگی بین روحانیت آنجا، در مجالس و محافل متعدد به وجه مقتضی به ایفای نقش پرداخت، چنانكه در یكی از گزارش های اسناد ساوك آمده است:
شهربانی كل اطلاعات
آقای میرزا علی احمدی - یكی از وعاظان مبرز و سخنور این شهرستان شمار می رود كه به تازگی برای عزاداری از قم وارد شده بود، پیوسته اعمال و رفتار و مراوده وی زیر نظر مأمورین مربوطه قرار و در نتیجه معلوم گردید، نامبرده از طرفداران آیت الله خمینی بوده كه برای انجام مأموریت وارد شده تا این كه با تبانی و تشریك مساعی آقایان امام جمعه و فرماندار، اخیراً از میانه خارج، به قم یا به كرج عزیمت نموده است.
9 / 11 / 5 ___ 20 / 3 / 1342
سروان سمیعی رئیس شهربانی میانه(10)
پس از قیام 15 خرداد 1342، كه منجر به دستگیری حضرت امام خمینی شد و دولت، ایشان را به اصطلاح به اعدام محكوم كرد، مراجع بزرگ و علمای اعلام به عنوان اعتراض، از استان ها و شهرستان های مختلف كشور به سمت تهران سرازیر شدند و به تحصن نشستند. به دنبال آن، آیت الله احمدی نیز از قم به تهران آمد و به جمع علمای مهاجر و متحصن پیوست. این حركت، در آن فضای اختناق، نسبت به شخصیت های درجه دو و سه، كار بسیار خطرنكی به شمار می رفت و شجاعت بیشتر می طلبید.
وقتی نهضت پرشكوه اسلامی در آبان سال 1356، با شهادت حاج آقا مصطفی خمینی به اوج خود رسیده بود، او نیز در این مقطع به صحنه آمد و به مبارزات خود عمق بیشتری بخشید. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، همواره در مراحل مختلف انقلاب اسلامی، بخصوص با صدور اطلاعیه ها و بیانیه های روشنگرانه خود، در جهت بیداری افكار عمومی و پشتیبانی از نهضت الهی امام خمینی (ره) سهم به سزایی داشته است. در این میان از جمله اعلامیه تاریخی جامعه مدرسین در مورد خلع سلطنت از شاه بود كه امضای این عالم مجاهد را نیز در آن مشاهده می كنیم.(11)
ایشان كه عرصه مبارزه را بسیار فراتر از حد صدور اعلامیه ها می دید، در شهر خود، «میانه» نیز از ستیز با طاغوت غفلت نمی ورزید و در سنگر انجمن دین و دانش، مدرسه علمیه و مسجد آقا یارسلطان، به ایفای نقش می پرداخت؛ چنان كه در بخشی از صورتجلسه «شورای هماهنگی تأمین شهرستان میانه» مورخه 1356 / 9 / 17 كه با حضور فرماندار، رئیس شهربانی، فرماندهان پادگان و ژاندارمری، جهت زمینه سازی برای دستگیری ایشان و روحانی مبارز شهر حاج سید سجاد حججی، تشكیل شده بود، چنین آمده است:
«... 2 - آقای میرزا علی احمدی كه از قم آمده و در منزل برادرش سكونت دارد كه نامبرده در دین و دانش و مساجد، تبلیغات وسیعی را بر علیه رژیم و قانون اساسی و تخریب و آتش سوزی امكن عمومی شروع و ادامه می دهد و همه مردم را به عناوین مختلف جمع نموده؛ مخصوصاً دانش آموزان و جوانان را به تظاهرات و قیام مسلحانه ترغیب و تحریك می نماید و توسط همین اشخاص بارها وسایل موتوری نیروهای انتظامی تخریب و مأمورین به وسیله پرتاب سنگ مجروح كه نامبردگان دستگیر و توسط مأمورین اعزامی بدرقه و معرفی می شدند...»
در پی این نشست، بلافاصله حكم دستگیری آیت الله احمدی به جرم (به اصطلاح) اخلال در نظم و امنیت و ایجاد اغتشاش در منطقه، صادر شد. ساعت 3 بامداد روز شنبه، هشتم محرم سال 1357 مزدوران ساوك مغول وار به منزل وی هجوم بردند، در حیاط و پنجره ها را شكسته و وارد اتاق خواب شدند. ایشان را با لباس خواب و با اهانت و جسارت و ضرب و شتم به وسیله قنداق تفنگ به كوچه كشاندند و در سرمای آذر 57، با خودروی ارتش او را به پاسگاه ژاندارمری انتقال دادند. با فاصله اندكی، روحانی مبارز، حاج سید سجاد حججی را نیز با همان وضع دستگیر می نمایند و هر دو را به صورت اهانت آمیزی با خودروی روباز ارتشی روانه تبریز كردند كه شرح و تفصیل آن در این مختصر نمی گنجد.(12)
همچنان در صحنه این عالم فدكار پس از استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، با درك موقعیت حساس زمانی، تمام وقت خود را وقف انقلاب، اسلام، رهبری و مردم كرد و با حضور خستگی ناپذیر خود در عرصه های مختلف، به دفاع از حریم نهضت برخاست؛ چنان كه حضرت امام خمینی(ره) طی سه حكم جداگانه در تاریخ های: 19 فروردین، 7 تیر و 7 شهریور 1358 وی را به عنوان قاضی شرع، مسؤول رسیدگی به امور دادگاه ها و ساماندهی اوضاع جاری مناطق و برای رفع مشكلات و ایجاد وحدت میان اقشار مختلف به ترتیب در شهرهای: «ملایر و حومه»، «میانه و شهرهای اطراف» و «مشكین شهر و حومه» منصوب كردند. به عنوان نمونه، متن یكی از این احكام را در ذیل می آوریم:
بسمه تعالی
جناب حجة الاسلام آقای احمدی میانجی دامت افاضاته
مقتضی است جنابعالی مسافرتی به شهر ملایر و شهرهای دیگر آن ناحیه نموده و نسبت به كار كمیته ها و اصلاح امور آنها و هم چنین اصلاح و تنظیم سایر امور اقدام لازم را بنمایید و چنانچه لازم بود متصدی مقام قضاوت شرعیه بشوید و ضمناً مردم آن ناحیه را به اتحاد و یگانگی دعوت نموده و از اختلاف و تفرقه بر حذر دارید. از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم و السلام علیكم و رحمة الله
روح الله الموسوی الخمینی(13)
علاوه بر آن، وی طی حكم های متعدد از سوی «دفتر عملیاتی حضرت امام خمینی (ره) » مستقر در قم، «دفتر جامعه مدرسین» و «دادسرای انقلاب كل كشور» به عنوان سرپرست هیأت های منتخب، جهت رسیدگی به وضع دادسراها و دادگاه های انقلاب و سایر امور جاری به استان های: خوزستان، لرستان و آذربایجان غربی عازم شد و به نحو مقتضی انجام وظیفه نمود.
آیت الله احمدی در رخدادهای مهم كشور از جمله: انتخابات خبرگان قانون اساسی، غائله حزب جمهوری خلق مسلمان، ماجراهای بنی صدر و منافقین، به طور جانانه در دفاع از حریم انقلاب و ولایت فقیه وارد صحنه می شد و با اقدامات سریع و به موقع خود جلوی بسیاری از توطئه ها و ترفندهای دشمن در منطقه میانه و حومه را می گرفت.
او درباره انقلاب و رهبری بسیار دقیق و ظریف عمل می كرد. هر گاه حركت یا حرفی را در جهت تضعیف نظام و رهبری تشخیص می داد، از آن دوری می جست و مصلحت آن دو را در هر شرایطی بر همه چیز و همه كس ترجیح می داد. خاطره ذیل همین عملكرد ظریف و بسیار سنجیده ایشان درباره نظام و رهبری را نشان می دهد.
ایشان یك باری از جانب بعثه حضرت امام خمینی (ره) و بعد از آن از سوی بعثه مقام معظم رهبری به شركت در مراسم حج دعوت شد؛ اما به سبب موانعی، از جمله پرستاری از مادر پیر و تنهایی همسر، نتوانست این دعوت را اجابت كند. چند سال بعد، از طرف بعثه یكی از مراجع تقلید نیز این دعوت انجام پذیرفت؛ اما او با این كه این بار مشكل چندانی نداشت، ولی این دعوت را هم نپذیرفت و گفت:
چون نتوانستم در خدمت بعثه حضرت امام و آیت الله خامنه ای باشم، بنابراین در این بعثه نیز نمی توانم حاضر شوم.
فعالیت های فرهنگی - اجتماعی
عمده خدمات فرهنگی - اجتماعی مرحوم آیت الله احمدی میانجی در دو شهر میانه و قم بوده است:
الف) میانه:
در اواسط دهه سی كه نهضت «مدارس ملی» با ابتكار شخصیت های روحانی مانند آیت الله شهید دكتر بهشتی و امام موسی صدر در شهر قم آغاز شد، آن دو بزرگوار در این شهر اقدام به تأسیس مدارسی به نام های «مدرسه ملی صدر» و «دین و دانش» كردند. در شهر میانه نیز آیت الله احمدی، با پیروی از این دو شهید، اوایل دهه چهل، با همكاری چند تن از افراد نیكوكار «مدرسه رضوی» را راه اندازی كرد. این مركز آموزشی، در تربیت دینی و مذهبی كودكان و نوجوانان میانه بسیار مؤثر بود.
در سال 1348 آیت الله احمدی در یك اقدام دیگر، مركز فرهنگی - مذهبی مهمی را تحت عنوان «انجمن دین و دانش» بنا نهاد كه در آن مقطع در رشد و تعالی فكری، عقیدتی و اخلاقی جوانانِ دبیرستانی و دانشگاهی نقش اساسی و تاریخی داشت به طوری كه اغلب تربیت یافتگان این مركز، به نیروهای بالقوه انقلاب اسلامی تبدیل شدند و هنگامی كه انقلاب در سال 1356 به مرحله بحرانی خود رسید، همه در خدمت آن قرار گرفتند و از جان خود برای پیشبرد نهضت اسلامی مایه گذاشتند.
مؤسسه قالیبافی و صندوق قرض الحسنه مهدیه، دو خدمت دیگری بود كه تقریباً همزمان با تأسیس انجمن دین و دانش، به همّت آیت الله احمدی و با همیاری تنی چند از معتمدین میانه انجام پذیرفت.
مؤسسه قالیبافی اگر چه بعد از چند سالی به علت مشكلات و موانعی به تعطیلی گرایید، امّا صندوق قرض الحسنه هنوز هم فعال است و بیش از 30 سال است كه بخشی از نیازهای قشر محروم را آبرومندانه تأمین می كند.
ب) قم:
صندوق ذخیره علوی، مؤسسه خیریه الزهراء (س) و جامعه ناصحین قم از جمله مركز مهم و مؤثر در قم به شمار می آیند كه آیت الله احمدی جزء مؤسسین پرتلاش آن بود. اهمیت هر كدام در جهت رفع مشكل مادی و معنوی مردم و احیای امر به معروف و نهی از منكر در سطح شهرستان قم بر كسی پوشیده نیست.
اشتیاق آیت الله احمدی برای خدمت به مردم، بدان حد بودكه محل اقامه نماز جماعت ایشان (مسجد عبداللهی واقع در سه راه بازار قم)، به عنوان محلی جهت رفع نیاز نیازمندان شناخته شده بود و در طول سال ها امامت ایشان در آن مسجد، گره از مشكل صدها انسان آبرومند و حاجتمند گشوده می شد.